تعداد نشریات | 50 |
تعداد شمارهها | 2,232 |
تعداد مقالات | 20,475 |
تعداد مشاهده مقاله | 25,234,339 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 22,868,277 |
مقـایسهی روش های فازی و حداکثر احتمـال برای تهیه نقشه پوشش اراضی تالاب گندمـان با استفاده از تصاویر ماهواره لندست | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
انسان و محیط زیست | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 17، شماره 1، فروردین 1398، صفحه 49-64 اصل مقاله (1.14 M) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
لیلا سمیعی 1؛ مرضیه علی خواه اصل2؛ محمد رضوانی2 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1کارشناسی ارشد ارزیابی و آمایش سرزمین، دانشگاه پیام نور، تهران،ایران. *(مسوول مکاتبات) | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2استادیار، گروه منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تهیه نقشههای کاربری و پوشش زمین به منظور اطلاع از کاربری ها و برنامه ریزی در جهت مدیریت بهینهی کاربری اراضی ازجمله اقدامات اساسی برای دستیابی به توسعه پایدار است، این مساله در خصوص مناطق حساس و بهخصوص تالابها به علت وابستگی عملکردهای هیدرولوژیکی و بیوژئولوژیکی آن ها به جریانات سطحی و زیرزمینی و موقعیت آن ها در سیمای سرزمین از اهمیت بیش تری برخوردار است. امروزه الگوریتمهای زیادی جهت مقایسه نقشههای کاربری/ پوشش اراضی، توسعه یافته است. هدف از این مطالعه مقایسه دو روش حداکثر احتمال و فازی، جهت تهیه نقشه پوشش اراضی تالاب بین المللی گندمان و اراضی پیرامون با استفاده از تصاویر ماهواره لندست میباشد. برای این منظور، از تصاویر سال 2014 مربوط به سنجنده OLI ماهواره لندست 8 استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، منطقهی مورد مطالعه به طبقات تالاب، اراضی کشاورزی، اراضی بایر و مرتع تقسیم گردید و دقت کلی و ضریب کاپا برای نقشههای کاربری اراضی محاسبه شد که بر اساس نتایج به دست آمده میتوان بیان کرد نقشهی کاربری اراضی حاصل از الگوریتم فازی با دقت کلی 70/86 و ضریب کاپای 79/0 نسبت به الگوریتم حداکثر احتمال با دقت کلی 20/81 و ضریب کاپای 71/0 از دقت بالاتری برخوردار بوده است. | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تالاب؛ روش فازی؛ روش حداکثر احتمال؛ کاربری/ پوشش اراضی | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
فصلنامه انسان و محیط زیست، شماره 48، بهار 98
مقـایسهی روش های فازی و حداکثر احتمـال برای تهیه نقشه پوشش اراضی تالاب گندمـان با استفاده از تصاویر ماهواره لندست
لیلا سمیعی [1] * nskleilasamiee@yahoo.com مرضیه علی خواه اصل [2] محمد رضوانی 2
چکیده تهیه نقشههای کاربری و پوشش زمین به منظور اطلاع از کاربری ها و برنامه ریزی در جهت مدیریت بهینهی کاربری اراضی ازجمله اقدامات اساسی برای دستیابی به توسعه پایدار است، این مساله در خصوص مناطق حساس و بهخصوص تالابها به علت وابستگی عملکردهای هیدرولوژیکی و بیوژئولوژیکی آن ها به جریانات سطحی و زیرزمینی و موقعیت آن ها در سیمای سرزمین از اهمیت بیش تری برخوردار است. امروزه الگوریتمهای زیادی جهت مقایسه نقشههای کاربری/ پوشش اراضی، توسعه یافته است. هدف از این مطالعه مقایسه دو روش حداکثر احتمال و فازی، جهت تهیه نقشه پوشش اراضی تالاب بین المللی گندمان و اراضی پیرامون با استفاده از تصاویر ماهواره لندست میباشد. برای این منظور، از تصاویر سال 2014 مربوط به سنجنده OLI ماهواره لندست 8 استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، منطقهی مورد مطالعه به طبقات تالاب، اراضی کشاورزی، اراضی بایر و مرتع تقسیم گردید و دقت کلی و ضریب کاپا برای نقشههای کاربری اراضی محاسبه شد که بر اساس نتایج به دست آمده میتوان بیان کرد نقشهی کاربری اراضی حاصل از الگوریتم فازی با دقت کلی 70/86 و ضریب کاپای 79/0 نسبت به الگوریتم حداکثر احتمال با دقت کلی 20/81 و ضریب کاپای 71/0 از دقت بالاتری برخوردار بوده است. کلمات کلیدی: تالاب، روش فازی، روش حداکثر احتمال، کاربری/ پوشش اراضی.
Comparing fuzzy and maximum likelihood methods to land cover mapping in Gandoman wetland using Landsat satellite data
Leila Samiee [3]*(Corresponding Author) Marzieh Alikhah-Asl [4] Mohammad Rezvani 2
Abstract Preparation of land use and land cover maps in order to inform from land use and planning with optimal planning one of the basic measures to achieve sustainabll developement. This issue is more important in sensitive areas and particularly in wetland due to dependence of hydrologic and biogeological performance of them to surface and groundwater flows and their status in the landscape. Nowdays, many algorithms have developed to compare maps of land use / cover maps. The aim of this study is comparison of two methods of maximum likelihood and fuzzy method for preparation of land use/cover maps in Gandoman international wetland and the land around it using Landsat images. For this study, Images (2014) were used related to landsat. Based on obtained results the study area was classified into farmland, bare land, rangeland and lagoon. Thereafter overall accuracy and kappa computed for each land use. Finally results showed that fuzzy method more accurately produced land were used than maximum probability method. The result can be staded maps of land use fuzzy algorithm with overall accuracy 86،70 and kappa coefficient 0.79 to maximum likelihood in overall accuracy 81.20 and kappa coefficient is 0.71, higher accuracy. Key Words: Wetland, Fuzzy method, Maximum likelihood method, Land use and land cover.
مقدمه
دادههای ماهوارهای یکی از سریعترین و کم هزینه ترین روشهای در اختیار محققان جهت تهیه نقشهی کاربری اراضی می باشد (1). تجزیه وتحلیل این دادهها میتواند بینشهای صحیح جهت تعامل انسان با محیط طبیعی فراهم کند. به خصوص تجزیه وتحلیل تصاویر چند طیفی میتواند به انسان جهت شناسایی پوشش زمین کمک کند (2). ارزیابی روند تغییرات کاربری زمین فرایند ی است که به ایجاد درک صحیحی ازنحوۀ تعامل انسان و محیط زیست منجر می شود . تهیة نقشه های کاربری و پوشش زمین به منظور اطلاع از کاربری ها و برنامه ریزی در جهت کاربری های دلخواه از جمله اقدامات اساسی برای استفادة بهینه از منابع زمین است. این مسأله در خصوص مناطق حساس و به خصوص تالاب ها به علت وابستگی عملکردهای هیدرولوژیکی و بیوژئولوژیکی آن ها به جریانات سطحی و زیرزمینی و موقعیت آن ها در سیمای سرزمین از اهمیت بیش تری برخوردار است (1،3، 4). از آنجا که تغییرات در کاربری / پوشش اراضی در سطوح وسیع و گسترده صورت میگیرد، لذا تکنولوژی سنجش از دور یک ابزار با ارزش در ارزیابی تغییرات به دلیل پوشش و برداشت مکرر از منابع میباشد (5). چیت ساز (6) بیان داشت که با توجه به قابلیت بالای تصاویر ماهوارهای بهنگام بودن، چند طیفی بودن، تکراری بودن، پوشش وسیع و افزایش روزافزون توان تفکیک طیفی و مکانی آنها، میتوان جهت مطالعه و بررسی تالابها استفاده نمود. در مطالعات آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی، روشهای مبتنی بر طبقه بندی اطلاعات دقیقی دربارهی انواع پوشش های زمین قبل و بعد از تغییر فراهم می کنند و وجود چنین اطلاعاتی در مطالعات پایش اهمیت دارد، بنابراین انتخاب روشها به این دسته محدود میشوند و به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرند (7). امروزه الگوریتم های زیادی جهت طبقه بندی و تهیه نقشهی کاربری / پوشش اراضی توسعه یافته است. از متداولترین و دقیقترین روشهای طبقهبندی مورد استفاده برای این منظور می توان به روشهای آماری نظیر طبقهبندی حداکثر احتمال اشاره نمود. اما مشکلاتی از قبیل فرضیات مورد نیاز این روشها، منجر به ایجاد روشهای جدیدتر و استفاده بیش تر از آنها شده است. روشهای جدید طبقه بندی از جمله فازی توجه زیادی را به خود جلب کردهاند. محققان زیادی به بررسی و مطالعه روشهای پایش تغییرات پوشش گیاهی با استفاده از تصاویر ماهوارهای و تکنیکهای سنجش از دور پرداختهاند. از مطالعات صورت گرفته میتوان به تحقیقات علوی پناه و مسعودی (1380) اشاره کرد که برای طبقه بندی تصاویر ماهواره لندست جهت تهیه نقشه کاربری اراضی منطقه موک استان فارس از روش حداکثر احتمال استفاده نمودند. نتایج حاصل ارزیابی دقت طبقه بندی کارایی روش مذکور را درتولید نقشه کاربری اراضی نشان داده براساس تحقیقات آن ها با توجه کوهستانی بودن منطقه انتخاب راهبرد مناسب برای طبقه بندی تصاویر ماهواره ای ضروری می باشد (8). رحیمی وهمکاران (1391) تغییرات پدیده های محیط زیستی تالاب بین المللی شادگان با کمک تصاویر ماهوارة لندست، روش طبقه بندی نظارت شده و الگوریتم شباهت در یک دورة زمانی 20 ساله بررسی کردند. آنها با بررسی سیر تحولات ناخوشایند تالاب شادگان و ادامة آن روند، خطر جبران ناپذیر موجودیت و یکپارچگی تالاب را هشدار دادند (9). رفیعی و همکاران (1390) با استفاده از تصاویر چندزمانة سنجندTM تغییرات محیط زیستی تالاب نیریز را بررسی کردند. آنها به منظور یافتن مقدار و علت تغییرات در این تالاب طی سالهای 1998 تا 2009 از روش های سنجش از دور در پردازش تصاویر ماهوار ة لندست استفاده کردند. نتایج طبقه بندی نظارت شده و الگوریتم حداکثر احتمال، نشان دهندة دقت کلی بالایی بوده است(10). از دیگر مطالعات انجام شده میتوان به دهستانی (11)، رفیعیان و همکاران (12)، (نیازی و همکاران (13)، ویلسون (14)، ژانک و فودی (15)، فودی (16)، سونار اربیک و همکاران (17) و وربیک و همکاران (18) اشاره کرد. با توجه به این که تغییرات کاربری و پوشش اراضی باعث ایجاد تغییرات زیادی در تالاب گندمان گردیده و از آنجا که از مهمترین مشکلات پایش تغییرات کاربری اراضی در این منطقه، عدم وجود اطلاعات مکان دار دقیق و بهروز است که این عوامل بهطور دقیق و با روشهای جدید مورد مطالعه قرار نگرفتهاند، لزوم انجام این مطالعه را نشان میدهد. هدف از این مطالعه مقایسه دو روش طبقهبندی حداکثر احتمال و فازی جهت استخراج نقشهی کاربری اراضی تالاب بینالمللی گندمان چهار محال و بختیاری از تصاویر ماهواره لندست میباشد. روش بررسی دادههای مورد استفاده در این تحقیق از دادههای رقومی ماهواره لندست 8 مربوط به 30 می 2014 به شماره گذر و ردیف 164 -38 از سنجنده OLI استفاده شده است. در این مطالعه از باندهای 1 تا 8 استفاده شده است.
منطقهی مورد مطالعه
منطقه مورد بررسی، اراضی محدوده تالاب گندمان با وسعت حدود 14 هزار هکتار میباشد که با ارتفاع حدود 2219 متر از سطح دریا در استان چهار محال و بختیاری در بخش گندمان با فاصله تقریبی 90 کیلومتری از مرکز استان واقع شده و نزدیکترین شهر به آن شهر گندمان میباشد که با فاصله 4 کیلومتری از آن قرار گرفته است. بر مبنای سیستم مختصات UTM این منطقه در زون 39 شمالی قرار دارد و مختصات آن در این سیستم طول و عرض جغرافیایی بیضوی مبنای WGS84 به شرح ذیل است: طول جغرافیایی ً28´ 27˚ 51 تا ً08´66 ˚50 شرقی و عرض جغرافیایی ً322´ 17 ˚35 تا ً399´ 25 ˚32 شمالی میباشد.
شکل1 - موقعیت منطقه مورد مطالعه در استان چهارمحال و بختیاری و ایران (منبع: نگارندگان)
پیشپردازش تصاویر
پیشپردازشهای لازم بر روی تصاویر شامل بررسی تصحیح هندسی و تصحیح رادیومتریک میباشد. با انجام تصحیح هندسی علاوه بر حذف و کاهش خطاهای هندسی یک سیستم مختصات مشخص را نیز به تصویر اعمال کرده و تا حدی خصوصیات یک نقشه را از نقطهنظر هندسی به تصویر میدهد (19، 20). در این تحقیق از روش کلی برای تصحیح هندسی استفاده شد. به منظور زمین مرجع سازی تصاویر پانکروماتیک نقاط کنترل زمینی از روی نقشه های 1:25000 جمع آوری شد و در انتخاب نقاط کنترل سعی گردید تا از عوارضی مانند تقاطع راهها، کوچهها، محل پلها و نقاطی که در تصویر و نقشه قابل شناسایی هستند استفاده گردد. زمین مرجع سازی با استفاده از رابطه درجه دوم و روش نمونهگیری مجدد نزدیکترین همسایه انجام شد. تصاویر چند طیفی از طریق تطابق تصویر به تصویر، با تصاویر پانکروماتیک مورد مطابقت قرار گرفتند. میزان تطابق هندسی با استفاده از لایه برداری جادهها مورد بررسی قرار گرفت. تصاویر پانکروماتیک با تعداد 25 نقطه کنترل زمینی و بکارگیری رابطه تطابق درجه دوم با RMSE برابر 86/0 زمین مرجع شد. همچنین تصاویر چند طیفی با استفاده تصاویر تطابق یافته و از تلفیق روش دستی و خودکار RMSE برابر 65/0 در جهت محور Y و 60/0 در جهت محور X و بهکارگیری رابطه تطابق درجه دوم زمین مرجع شد. میزان تطابق هندسی تصاویر پانکروماتیک با استفاده از لایه برداری جادهها مورد بررسی قرار گرفت و تطابق هندسی مناسبی را نشان دادند. همچنین به منظور تصحیح رادیومتریک ازروش کاهش تیرگی پدیده در تصویر استفاده شد. به منظور کاهش تیرگی و اثرات پخش اتمسفری ، از متد چاوز که عبارت است از روش کم کردن ارزشهای پیکسلهای تیره استفاده و ارزش پیکسلهای تیره در تصویر کاهش داده شد تا فرآیند طبقهبندی از صحت بالایی برخوردار باشد. این روش به راحتی در نرم افزار Envi قابل اجراست (21) . پردازش و بارزسازی تصویر به منظور استخراج هر چه کاملتر اطلاعات از تصاویر ماهوارهای از روشهای مناسب تبدیل، بارزسازی تصویر نظیر ترکیبهای رنگی مختلف، نسبتگیری طیفی، ادغام تصاویر چند طیفی با پانکروماتیک، شاخصهای پوشش گیاهی و تبدیل تسلدکپ میتوان استفاده کرد (2، 22،4). در این مرحله اقدام به تهیه ترکیبهای رنگی مختلف کرده و ترکیب 543 برای تصویر سنجنده OLI به عنوان بهترین ترکیب برای استفاده در مراحل بعدی انتخاب شد. معمولاً در طبقهبندی و استخراج بهتر اطلاعات در فضای n بعدی، تعدادی باند مورد استفاده قرار میگیرد. برای انتخاب مناسبترین ترکیبات باندی از شاخص فاکتور مطلوبیت (OIF) [5] استفاده شد. استفاده از تعداد باندهای مختلف و متعدد در طبقهبندی، میزان اطلاعات دریافتی و همچنین دقت طبقه بندی را افزایش میدهد. در این تحقیق علاوه بر باندهای طیفی اصلی، باندهای مختلف مصنوعی نیز برای شرکت در طبقهبندی تهیه شدند. بدین صورت که یک مقدار آماری تحت عنوان فاکتور مطلوبیت وجود دارد که براساس بالاترین مجموع انحراف از معیارها و پایینترین میزان همبستگی بین هر دو باند، برای هر ترکیبی از سه باند محاسبه میشود و هر ترکیب از سه باند که مقدار محدودهی شاخص پوشش گیاهی نرمال شده بین1- و1+ است. نواحی سترون صخرهای، ماسهای یا برفی معمولا شاخص های ndvi بسیار پایینی (به عنوان مثال 1/0 با کم تر) را نشان میدهد. پوشش گیاهی پراکنده نظیر درختچهها، چمنزارها یا محصولات پیر و فرسوده ممکن است به مقادیر متوسط (تقریبا 2/0 تا 5/0)، NDVI منجرشود. ارزش های بالای NDVI (تقریبا 6/0 تا 9/0) با پوششهای گیاهی متراکم از قبیل آن چه که در جنگلهای حارهای و معتدله ویا محصولات در مرحلهی اوج رشد یافت شده است، مطابقت دارد .
شکل 2- نمودار روند کلی مراحل انجام پژوهش (منبع: نگارندگان)
طبقهبندی تصاویر
به منظور شناسایی و ایجاد کاربریها و همچنین تهیه نقشه کاربری در منطقه مورد مطالعه از روشهای طبقهبندی نظارت شده استفاده شد. به منظور تفکیک کاربریها یک طرح طبقه بندی با توجه به مشاهدات میدانی و تفسیر بصری تصاویر ایجاد شد و تصاویر Landsat به چهار کلاسه به منظور تعیین کاربری تقسیم گردیدند. نمونههای تعلیمیو تفکیک پذیری آنها در طبقهبندی نظارت شده، اساس کار طبقهبندی کنندهها روی نمونههای تعلیمی و خصوصیات طیفی آنها استوار میباشد. در مطالعات دورسنجی به منظور ارزیابی صحت نقشههای تولید شده، نقشه واقعیت زمینی (نقشه مبنا) را میتوان به صورت بصری از روی عکسهای هوایی بزرگ مقیاس و یا از روش میدانی تهیه کرد (23، 20، 8). برای تهیه نقشه واقعیت زمینی دقیق از تمام کاربریها در منطقه مورد مطالعه، با استفاده از GPS، نمونههای تعلیمی به صورت پراکنده و تصادقی برداشت شد و در حین برداشت موقعیت این نقاط بر روی تصویر منطقه مورد مطالعه که چاپ شده بود، نیز مشخص گردید. سپس در تصویر تصحیح شده این نقاط بر روی تصویر مشخص گردید.
از طریق معیار تفکیک واگرایی جفریز- ماتوسیتا بهترین مجموعه کلاسها برای طبقهبندی تعیین شد (24). حد تفکیک معیار واگرایی[6] و فاصله جفریز- ماتوسیتا[7] بین 2-0 میباشد. اگر در کلاسها حد تفکیک پذیری بیش از 9/1 باشد نشاندهنده این است که کلاسها تفکیک پذیری خوبی دارند و در صورتی که حد تفکیک پذیری کم تر از 1 باشد، نشان دهنده این است که تفکیک پذیری پایین دارند و باید توسط گزینه Merge با هم ادغام شوند ( 25، 26،13). که اراضی بایر و رهاشده حد تفکیک پایینی داشتند و با یکدیگر ادغام گردیدند. روش حداکثر احتمال و فازی در روش حداکثر احتمال ارزش بازتابی هر پیکسل ناشناخته بر اساس واریانس و کوواریانس آن به طبقه واکنش طیفی ویژه تجزیه و تحلیل میشود. در این روش فرض بر این است که توزیع دادههای هر طبقه بر اساس توزیع نرمال در اطراف پیکسل میانگین آن طبقه قرار گرفتهاند(27). در این روش ارزش بازتابی هر پیکسل ناشناخته بر اساس واریانس و کوواریانس آن به طبقه واکنش طیفی ویژه تجزیه و تحلیل میشود. و الگوریتم فازی برای کمک به دادههایی که ممکن است در یک طبقه قرار نگیرند، طراحی شده است. این طبقهبندی بر اساس یک تابع عضویت عمل مینماید که در آن ارزش یک پیکسل با نزدیکی آن به یک کلاس یا کلاسی دیگر تعیین میشود. طبقه یندی فازی دارای مرز مشخصی نیست و هر پیکسل میتواند متعلق به چندین کلاس متفاوت باشد (2، 20، 28و 29). در این طبقه بندی همانند طبقهبندی نظارت شده نمونههای تعلیمی مورد استفاده قرار میگیرد اما بزرگ ترین تفاوت آن با روش نظارت شده آن است که قادر است اطلاعات را از کلاس های مختلفی که در پیکسلهای مخلوط یافت میشوند به دست آورد و علاوه برآن در طبقه بندی فازی مکان های تعلیمی نبایست پیکسل های کاملا مشابه داشته باشند (30). ارزیابی صحت طبقهبندی برآورد صحت برای درک نتایج به دست آمده و بهکار بردن این نتایج برای تصمیمگیری خیلی مهم هستند. معمولترین پارامترهای برآورد صحت شامل ، صحت کلی ، صحت تولید کننده، صحت کاربر و ضریب کاپا هستند(20، 31). صحت اطلاعات در واقع میزان احتمال درستی اطلاعات است (33،32). صحت کلی از جمع عناصر قطر اصلی ماتریس خطا تقسیم بر کل پیکسلها محاسبه گردید. صحت کلی به عنوان یک معیار ارزشگذاری صحت طبقهبندی، از طریق تقسیم مجموعه پیکسلهای صحیح طبقه بندی شده تمامی طبقات به مجموعه پیکسلهای تصویر میباشد. در این معیار فقط از پیکسلهای صحیح طبقهبندی استفاده شده و از شرکت دادن پیکسلهایی که به غلط طبقهبندی شدهاند صرفنظر میشود. در نتیجه این معیار فقط به عنوان صحت کلی نقشه حاصله خواهد بود(34،15). رابطه آن به شرح زیر است:
ضریب کاپا نشاندهنده توافق حاصل طبقهبندی با دادههای واقعیت زمینی میباشد. دامنه این ضریب بین 1-0 است که عدد 1 بیان گر همسویی یا توافق صد درصد نقشه طبقهبندی شده با واقعیت زمینی میباشد (درویش صفت، 1377).(12) معادله ضریب کاپا برابر است با:
در تصاویر Landsat از 258 نمونه تعلیمی در تعیین کاربری برای انجام طبقه بندی استفاده شد و 30 درصد از هر طبقه به عنوان نقشه واقعیت زمینی نمونهای برای استفاده در ارزیابی صحت نتایج طبقهبندی در نظر گرفته شد. یافتهها پس از اعمال الگوریتم های طبقه بندی حداکثر احتمال و فازی بر روی تصاویر سنجنده OLI ماهواره لندست 8 نقشهی پوشش/کاربری اراضی تهیه گردید. (شکل 4و 5). سپس صحت طبقهبندی با 30 درصد از نمونه های تصادفی جمع آوری شده مورد ارزیابی قرار گرفت. با استفاده از صحت کلی و ضریب کاپا دقت نقشههای تولیدی مشخص گردید که نتایج آن در جدول (3) ارایه شده است. بر اساس نتایج به دست آمده میتوان بیان کرد نقشهی کاربری اراضی حاصل از الگوریتم فازی با دقت کلی 70/86 و ضریب کاپای 79/0 نسبت به الگوریتم حداکثر احتمال با دقت کلی 20/81 و ضریب کاپای 71/0 از دقت بالاتری برخوردار بوده است. دقت تولید کننده احتمال یک پیکسل در تصویر طبقهبندی در همان کلاس در روی زمین است و دقت کاربر احتمال یک کلاس مشخص در روی زمین در همان کلاس بر روی تصویر طبقهبندی شده میباشد و برای 4 کلاس تعیین شده در این مطالعه بیش ترین دقت را برای نقشهی کاربری اراضی بهدست آمده از روش فازی داشتهاند.
شکل3- نقشه کاربری اراضی به روش حداکثر احتمال (منبع: نگارندگان)
جدول 3- صحت نقشه کاربری اراضی به روش حداکثر احتمال (منبع: نگارندگان)
شکل4- نقشه کاربری اراضی به روش فازی (منبع: نگارندگان)
مساحت هریک از کلاسهای نقشه کاربری اراضی بهدست آمده از دو طبقهبندی حداکثر احتمال و نظارت شده در نمودار (1) نشان داده شده است. همان طورکه نتایج نشان میدهد مساحت کلاسهای طبقهبندی شده تا حدودی متفاوت بوده که ناشی از تفاوت دقت طبقهبندی با الگوریتمهای حداکثر احتمال و فازی میباشد.
نمودار 1- مساحت کاربریهای با استفاده از دو روش طبقهبندی حداکثر احتمال و فازی بر حسب هکتار (منبع: نگارندگان)
بحث و نتیجهگیری
طبقهبندی پوشش زمین با استفاده از تصاویر ماهوارهای یکی از مهمترین کاربردهای سنجش از دور است و بسیاری از الگوریتمها برای این منظور توسعه یافتهاند. این پژوهش کارایی روشهای حداکثر احتمال و فازی را در طبقهبندی و تعیین نقشه کاربری اراضی مقایسه کرده است. وجود خطای هندسی در تصاویر ماهوارهای استفاده شده در این تحقیق بر لزوم تصحیح هندسی آن قبل از بکاربردن آن ها در تجزیه و تحلیلها دلالت میکند. این مطلب مورد تأکید سایر پژوهشگران نیز میباشد (35). خطای میا نگین ریشه مربعات باید کمتر از 1 باشد که در این تحقیق نیز معیار مزبور مورد توجه قرار گرفت. تهیه اطلاعات به روز و تشکیل بانک اطلاعاتی با استفاده از دادههای ماهوارهای با قدرت تفکیک مکانی متوسط راه حل مناسبی برای مطالعه تغییرات پدیدههای زمینی به نظر میرسد انتخاب گروه باندی مناسب به دادههای سنجش از دور امکان استفاده بیشتری میدهد برای انتخاب گروه باندی سه تایی مناسب برای ترکیب رنگی RGB به منظور تفسیر و طبقهبندی از باندهای 5، 4و3 استفاده شده است که نتایج جعفر زاده (1389) نیز موید این موضوع میباشد. همچنین از ترکیب شاخص پوشش گیاهی و باندهای حاصل از ادغام به عنوان مناسبترین ترکیب باندی برای طبقهبندی استفاده شد(36). فتاحی (1386)، در تحقیقی با مقایسه 4 روش طبقهبندی و تهیه نقشههای پوشش زمین و استفاده از اراضی، دادههای سنجنده ETM+ و سنجنده LISSIII را مورد بررسی قرار داد. نتایج این تحقیق نشان داد که در طبقهبندی استفاده از شاخصهای گیاهی NDVI، RVI بهترین پاسخ و بالاترین دقت را دارد که با نتایج تحقیق ما مطابقت دارد(37). همچنین در مطالعات عباسی و ریاحی (2012) نیز این موضوع تاکید شده است.در این بررسی سعی شده است که در انتخاب نمونههای تعلیمی حداکثر دقت به عمل آید و بهترین مجموعه نمونههای تعلیمی انتخاب شد. بنابراین نمونههای تعلیمی مربوط به چهارکلاس تالاب، اراضی کشاورزی، اراضی بایر و مراتع طوری انتخاب شدند که علاوه بر داشتن شرایط انتخاب یک نمونه تعلیمی، از حداکثر تفکیکپذیری برخوردار باشند(38). شایان ذکر است که نقاط تعلیمی اراضی کشاورزی و دیم و صخره در منطقه به تفکیک برداشت شد، اما در نهایت با انجام دستور شاخص واگرایی جفریز- ماتوسیتا به منظور تعیین میزان تفکیک نمونه های تعلیمی، نتایج مربوطه مشاهده و با توجه به پایین بودن تفکیک پذیری اراضی کشاورزی دیم و آبی این دو کلاس ادغام و همچنین به دلیل پایین بودن شاخص واگرایی صخرهها و اراضی بایر این دو نیز ادغام گردیدند و بدین ترتیب نمونهها اصلاح شدند، که این نتیجه با نتایج اکبر پور و همکاران (1385) مطابقت دارد(39). از آنجا که واقعیت زمینی نیز با دقت بسیار بالایی تهیه و انتقال داده شده، تطابق هندسی با دقت خوبی با استفاده از خطوط جادههای نقشه توپوگرافی انجام شده است. در بین روشهای طبقهبندی تصاویر ماهوارهای، استفاده از الگوریتم حداکثر احتمال در اکثر موارد دارای دقت بیش تری نسبت به طبقهبندی با الگوریتمهای حداقل فاصله و متوازی السطوح است (15 ،2، 22، 23، 28، 40و41). دراین پژوهش با توجه به شرایط خاص منطقه و به منظور بهبود نتایج طبقهبندی، طبقه بندی پیکسل های مخلوط و همچنین تعیین روش مناسب تر طبقهبندی، همانند مطالعهی مبینی و همکاران (1392) از روش فازی که یکی از روش های طبقه بندی نرم است، استفاده شد(42). روش های فازی از جمله روشهایی هستند که قادرند نتایجی ارایه دهند که با واقعیت زمینی تطابق بهتری دارند. نتایج این مطالعه حاکی از افزایش صحت و ضریب کاپای روش فازی نسبت به روش حداکثر احتمال می باشد و میتوان گفت که با توجه به ناهمگنی منطقه این روش درچنین مناطقی کارایی بالاتری دارد. علی خواه اصل و فروتن (1392) برای تهیهی نقشه ی کاربری اراضی یکی از زیر حوزه های آبخیز حبله رود، از روش فازی استفاده نمودند و به این نتیجه رسیدند که این روش دارای دقت بالایی می باشد(43). ژانگ و فودی (1992) از بین روش های شبکه عصبی مصنوعی و فازی، روش فازی را دارای کارایی بالایی در تهیهی نقشههای کاربری اراضی معرفی کردند(15). اکبرپور و همکاران (1385) هم طی مطالعه ای به مقایسه روش های فازی و حداکثر احتمال در تهیه نقشهی کاربری اراضی پرداختند و روش فازی دارای صحت بالاتری نسبت به روش حداکثر احتمال بود. دقت بالای الگوریتم فازی نسبت به حداکثر احتمال را میتوان این طور بیان کرد که طبقهبندی فازی مرزهای مشخصی ندارد و هر پیکسل میتواند متعلق به چندین کلاس باشد و پیکسل های مخلوط هم در طبقه بندی به کار می روند در صورتی که در روش حداکثر احتمال پیکسل فقط به یک رده تعلق میگیرد و پیکسلهای مخلوط طبقهبندی نمیشوند(39). تهیهی نقشه کاربری و پوشش اراضی از نیازهای اساسی برای مدیریت و نظارت زیست محیطی است، که به منظور مدیریت و حفاظت و تداوم زیست بوم ها، مورد نیاز سازمان های مسئوول است.
منابع
1- کارشناسی ارشد ارزیابی و آمایش سرزمین، دانشگاه پیام نور، تهران،ایران. *(مسوول مکاتبات) 2- استادیار، گروه منابع طبیعی و محیط زیست، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران. 1- MSc in Assessment and Land Use Planning, Natural Resources and Environmental Engineering Department, Faculty of Agricultural Science, Payame Noor University (PNU), Tehran, Iran. *(Corresponding Author) 2- Assistant Professor, Natural Resources and Environmental Engineering Departmnt, Faculty of Agricultural Sciences, Payame Noor University, Tehran, Iran. 1- Optimized Index Factor 1-Transformed Divergence 2- Jeffries-Matusita | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 976 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 419 |