تعداد نشریات | 50 |
تعداد شمارهها | 2,232 |
تعداد مقالات | 20,475 |
تعداد مشاهده مقاله | 25,227,259 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 22,859,018 |
ریخت شناسی شورشهای نان در عصر مظفری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تاریخ و تمدن اسلامی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 5، دوره 15، شماره2 - شماره پیاپی 30، اسفند 1398، صفحه 127-150 اصل مقاله (384.8 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/jhcin.2020.15553 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هاجر صالحی1؛ سهیلا ترابی فارسانی 2؛ احمد کامرانی فر3 | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
1دانشجوی دکتری، گروه تاریخ، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
2دانشیار، گروه تاریخ، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
3گروه تاریخ، دانشکده ادبیات علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اعتراضهای شهری از شاخصههای زندگی اجتماعی در دوره مظفرالدینشاه بود. بخش عمدهای از این اعتراضات را شورشهای نان به خود اختصاص داده است. این شورشها سبب ایجاد تحول در روابط حکومت و مردم شد. ریختشناسی شورشهای نان در عصر مظفری، به منظور درک و تحلیل عمیقتر اوضاع اجتماعی پیشامشروطه، موضوع اصلی این مقاله است که تلاش میشود به روش تاریخی و با شیوه توصیفی _ تحلیلی و با استناد به منابع و مآخذ موجود بررسی شود. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسشها است که چه عواملی بر وقوع شورشهای نان تأثیرگذار بوده، گروهها و اقشار اجتماعی شرکتکننده در شورشها چه کسانی بودهاند و تأثیرات این شورشها چه بوده است. به نظر میرسد عوامل طبیعی همچون قحط و خشکسالی و نیز عوامل انسانی همچون احتکار غلات، سبب کمبود و گرانی نان و اتحاد مردم در برابر حکومت و وقوع شورشها شده است. این شورشها به الگوهایی برای مبارزه تبدیل شد و نظام حاکم را روز به روز بیشتر به چالش کشید و مردم را در پافشاری بر عملیشدن مطالباتشان استوارتر ساخت. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ریختشناسی؛ شورش؛ نان؛ عصر مظفری | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
ریختشناسی شورشهای نان در عصر مظفری[1] هاجر صالحی[2] دانشجوی دکتری تاریخ ایران اسلامی، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران سهیلا ترابی فارسانی[3] دانشیار گروه تاریخ، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران احمد کامرانی فر[4] استادیار گروه تاریخ، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران
چکیده اعتراضهای شهری از شاخصههای زندگی اجتماعی در دوره مظفرالدینشاه بود. بخش عمدهای از این اعتراضات را شورشهای نان به خود اختصاص داده است. این شورشها سبب ایجاد تحول در روابط حکومت و مردم شد. ریختشناسی شورشهای نان در عصر مظفری، به منظور درک و تحلیل عمیقتر اوضاع اجتماعی پیشامشروطه، موضوع اصلی این مقاله است که تلاش میشود به روش تاریخی و با شیوه توصیفی _ تحلیلی و با استناد به منابع و مآخذ موجود بررسی شود. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسشها است که چه عواملی بر وقوع شورشهای نان تأثیرگذار بوده، گروهها و اقشار اجتماعی شرکتکننده در شورشها چه کسانی بودهاند و تأثیرات این شورشها چه بوده است. به نظر میرسد عوامل طبیعی همچون قحط و خشکسالی و نیز عوامل انسانی همچون احتکار غلات، سبب کمبود و گرانی نان و اتحاد مردم در برابر حکومت و وقوع شورشها شده است. این شورشها به الگوهایی برای مبارزه تبدیل شد و نظام حاکم را روز به روز بیشتر به چالش کشید و مردم را در پافشاری بر عملیشدن مطالباتشان استوارتر ساخت.
کلیدواژهها: ریختشناسی، شورش، نان، عصر مظفری. مقدمه از مهمترین موضوعات تاریخ اجتماعی، در اواخر دوره قاجار، اعتراضهای شهری وسیعی است که در این دوران شکل گرفته است. از اصلیترین دلایل این اعتراضات، فشار اقتصادی بر مردم و در نتیجه تغییر ساختار اقتصاد سیاسی ایران بوده است. گسترش شهرهای بزرگ و افزایش جمعیت، تخصصیشدن تولید و صدور مواد خام، زوال نسبی صنایع سنتی، بهکارگیری وسایل ارتباطی جدید، مانند تلگراف، میزان بالای تورم و کسری فلجکننده پرداختهای خارجی و در نتیجه انباشت وامهای خارجی برخی از علل تغییر ساختار پیچیده اقتصاد سیاسی ایران بود.[5] ساختار استبدادی حکومت و ظلم و ستم حاکمان محلی نیز باعث شدت گرفتن نارضائیها و شکلگیری اعتراضات بوده است. از میان اعتراضات شهری در عصر مظفری، شورشهای نان از اهمیت بسیار برخوردار است. ریشه این شورشها و بحران نان را باید در دوره ناصری جستوجو کرد. در عصر ناصری نان غذای اصلی مردم ایران بوده است. بسیاری از طبقات مردم بدون مصرف نان گرسنه میماندند. پولاک نان را غذای اصلی طبقه کارگر ایران میداند.[6] بخش مهمی از تغذیه طبقات متوسط و متمکن را نیز نان تشکیل میداد. در این دوره و تحت تأثیر عوامل مختلفی همچون وقوع قحط و خشکسالی و نیز احتکار غلات و آذوقه توسط دولتمردان و ثروتمندان، بحران نان شکل گرفت و مردم را به ازدحام در برابر دکانهای نانوایی کشاند که سبب وقوع شورشهای متعدد نان در این دوره شده و شهرهایی چون تهران، تبریز، فارس، یزد، کاشان و کرمان بارها با شورش نان مواجه گردیدند. این شورشها عمدتا توسط عوامل حکومت ناصری سرکوب میگردید؛ اما حکومت بهرغم سرکوب شورشها، ناگزیر از اتخاذ تدابیری میشد که از گرانی و کمبود نان پیشگیری کند و یا پیامدهای آن را مدیریت نماید. ساخت انبارهای غله در تهران و ولایات به منظور پایین آوردن قیمتها، منع صادرات گندم، مجازات محتکران و عزل والیان و حکام ولایات از اقدامات حکومت برای مدیریت و پیشگیری از شورشهای نان در عصر ناصری بوده است.[7] به نظر میرسد مردم به این نکته پیبرده بودند که شورشهای نان قدرت چالش آنان را با حکومت بالا میبرد و سیمای موجهتری به اعتراضات آنان میبخشد. در نتیجه، دیگر مطالبات خود را نیز در سایه و بستر این موضوع مطرح میکردند؛ چنانکه این شورشها به یک مکانیسم اعتراضی تبدیل و بارها تکرار شد. اگرچه بحران نان در عصر ناصری آغاز شد؛ اما در دوره مظفری شدت یافت. مدتی پس از به سلطنت رسیدن مظفرالدینشاه، قیمت نان افزایش چشمگیری یافت و تلاشهایی که در عصر ناصری برای مدیریت بحران نان انجام میشد، در این دوران صورت نگرفت. وقوع قحط و خشکسالی و احتکار توسط بزرگان، بر وخامت اوضاع افزود و نارضائی ایجاد نمود و این نارضائیها منجر به وقوع شورشهایی گردید که سرانجام به انقلاب مشروطیت انجامید. از آنجا که بررسی تحولات اجتماعی ایران در اواخر دوره قاجاریه و پیش از وقوع انقلاب مشروطه در بازشناسی مباحث مربوط به تاریخ اجتماعی ایران از اهمیت بسیاری برخوردار است، در پژوهش حاضر برآنیم تا به روش ریختشناسانه به بررسی شورشهای نان در عصر مظفری بپردازیم. ریختشناسی به مفهوم تعیین شکل درونی این شورشها، عوامل تأثیرگذار بر وقوع آنها، خاستگاه اجتماعی و گروههای تأثیرگذار، تأثیرات و ارائه آمارهای مرتبط با آنها است. در این پژوهش تلاش میشود تا به این پرسشها پاسخ داده شود که چه عواملی بر وقوع شورشهای نان در عصر مظفری تأثیرگذار بوده است، گروهها و اقشار اجتماعی شرکتکننده در شورشها چه کسانی بودهاند؟ شورشیان چه خواستهایی را دنبال میکردند و این شورشها چه تأثیراتی برجای نهاده است؟ عمده پژوهشها تنها به بررسی بحران نان در عصر ناصری پرداختهاند؛ از جمله کتاب نان و سیاست تألیف دکتر مهدی میرکیایی. میتوان گفت مقاله دکتر سهراب یزدانی با عنوان «اعتراضات شهری در دوره مظفری» تنها پژوهش قابلتوجه درباره این دوره است که نویسنده مقاله ضمن اشاره به چند نمونه از شورشهای شهری بر اهمیت بررسی این شورشها در بازخوانی انقلاب مشروطه تأکید نموده است. پایاننامه خانم آزاده ایمندوست نیز با عنوان «بحران نان در دوره مشروطیت»، به مسئله نان در دوران مشروطه پرداخته است. عمده مطالب این پایاننامه مربوط به تحولات پس از پیروزی مشروطه و استقرار نظام جدید توسط مردم است و دوره مظفری را به عنوان یک دوره خاص بررسی نکرده است. تا آنجا که نگارندگان مقاله حاضر اطلاع دارند، موضوع ریختشناسی شورشهای نان در عصر مظفری به طور مستقل و خاص بررسی نشده است و جای خالی چنین پژوهشهایی در این باره به چشم میخورد؛ بنابراین در پژوهش حاضر، تلاش میشود به صورت خاص، شورشهای نان در دوران مظفری بررسی و تحلیل شود.
عوامل تأثیرگذار بر شکلگیری شورشهای نان در عصر مظفری با قتل ناصرالدین شاه در سال 1313ﻫ مظفرالدین شاه قاجار در یکی از دورانهای طوفانی حیات سیاسی ایران بر تخت سلطنت نشست. عبدالله مستوفی وی را «آدم بسیار خوب و پادشاه بسیار بد» معرفی میکند.[8] احمد کسروی نیز به برخی از خصلتهای نیک وی از جمله همراهی با مشروطهخواهان اشاره دارد و در همان حال نیز وی را فاقد استعداد و قاطعیت میداند.[9] سلطنت مظفرالدینشاه قاجار شاهد مشکلات فراوانی بود که در اواخر عصر قاجار به وقوع پیوست. سفرهای پرهزینه و تجملی او به فرنگ، نیاز به استقراض خارجی برای تأمین هزینههای سفر، حکومت خودسرانه حکام ایالات و ولایات و بیکاری و تورم فزاینده سبب فشار اقتصادی بر مردم گردیده بود. در سالهای نخست حکومت مظفرالدینشاه (1314-1316ﻫ)، که مقارن با دوره رئیسالوزرایی و صدارت میرزا علیخان امینالدوله بود، اصلاحاتی همچون تأسیس مدرسه رشدیه و انجمن معارف، رواج مطبوعات، اصلاحات مالی و... صورت گرفت که با کارشکنی عوامل داخلی و دولت روسیه مواجه شد و عقیم ماند. فروش خالصهجات و قرض گرفتن از بانک روس نیز اوضاع را بهبود نبخشید و سبب فشار بر قشرهای فرودست شهری شده که همواره در معرض بیکاری و فقر بودند. در عصر مظفری قیمت نان _که قُوت غالب مردم بود_ تحت تأثیر عوامل متعدد و متنوع طبیعی، مدیریتی و اقتصادی، چون دوره قبل، افزایش یافت و نارضائی و شورش به دنبال داشت. اصلیترین عواملی که بر گرانی نان تأثیرگذار بوده است عبارتند از: خشکسالی، سوء مدیریت و احتکار.
1. خشکسالی خشکسالی و کمبود نان در این دوره سبب نگرانی مردم میشد و آنان را به سمت انبار کردن گندم سوق میداد. اولین خشکسالی عصر مظفری در سال 1315ﻫ رخ داد. عبدالله مستوفی در اینباره مینویسد: «زمستان و بهار 1315ﻫ خشک بود. بعد از خرمن که در اوایل 1316ﻫ آغاز شد، قیمت گندم ترقی کرد و به ده دوازده تومان رسید».[10] سال 1316ﻫ نیز خشکسالی ادامه یافت و سبب واردات گندم به ایران گردید. بنا بر گزارش ملکالمورخین «در این سال در اغلب بلاد خشکسالی و غله کمیاب است و از بلاد روسیه گندم به ایران حمل میشود. از سمرقند گندم به تبریز میآورند».[11] در سال 1317ﻫ نیز قحط و خشکسالی در اکثر نقاط کشور رخ داد. ملکالمورخین مینویسد: «در بیشتر ولایات ایران حال که جمادی الثانیه و دوم ماه پاییز است قحطی است. نرخ اجناس گران، در بعضی ولایات گندم صدمنی سی تومان جو بیست تومان است».[12]
2. سوء مدیریت گزارشهای تاریخی حاکی از آن است که در سال 1320ﻫ محصولات سال نو خوب و از میزان خشکسالی کاسته شده بود؛ اما عوامل دیگری چون بینظمی حکومت و سوءمدیریت اشخاصی چون عین الدوله سبب وقوع شورشهای نان در این سال و سالهای بعدی شد.[13] کسروی نیز در تاریخ مشروطه این مسئله را تأیید نموده است و مینویسد: «سه چهار سال پیش از مشروطه را من خود به یاد دارم. این زمان بزرگ میبودم و گاهی به بازار میرفتم و انبوهی از زنان و مردان را در جلو دکانها با دیده میدیدم. در سالهایی که از آسمان باران باریده و از زمین روییده و غله به فراوانی به دست آمده بود مردم نان را با رنج و اندوه به دست میآوردند».[14]
3. احتکار در عصر مظفری یکی از علل عمده کمبود نان در کشور، مسئله احتکار و زمینهای خالصه پادشاه بود. زمانیکه مظفرالدین شاه به سلطنت رسید، قافلهای از درباریان گرسنه با خود به همراه داشت که همه آنها به طور جدی خواستار آن بودند که املاک و مزارع سلطنتی میانشان تقسیم شود و شاه نیز قسمت عمده دهات و زمینهای مزروعی خود را به آنها بخشید. در نتیجه، غلات و گندمهایی که قبلا جزیی از املاک سلطنتی به شمار میآمد و قسمتی از آذوقه شهر تهران را تأمین مینمود، به انبار مالکان جدید رفت و در آنجا احتکار شد تا پس از مدتی به قیمتهای کلان به فروش برسد. به نظر میرسد در میان عوامل تأثیرگذار بر قیمت نان، احتکار مؤثرترین عامل بوده و خشکسالی تنها اثر روانی داشته است؛ زیرا به محض بروز خشکسالی و کم شدن بارندگی مالکان و تجار و حتی برخی از خبازان دست به احتکار میزدهاند. کسروی یکی از گرفتاریهای زمان خودکامگی را انبارداری میداند و مینویسد: «همیشه دیه دارانی گندم و جو را نفروختندی تا نان کمیاب و گران شدی و آنگاه به بهای بیشتر فروختندی. این کار در سالهای پیش از مشروطه در آذربایجان رواج بسیار یافته بود و بیشتر دیه داران از ملایان و اعیان و بازرگانها به آن میپرداختند و دولت که میبایست جلوگیرد نمیگرفت؛ زیرا خود محمدعلی میرزا دیه داشت و او نیز از گرانی غله بهرهمند میگردید».[15] در دوران ولیعهدی محمدعلی میرزا در آذربایجان، مردم از جهات بسیار در عذاب بودند. بخش وسیعی از املاک آذربایجان، متعلق به او و همسرش بود و چون غلات حاصل از این املاک را احتکار میکرد، مسئله گرانی، کمبود و آلودگی نان در آن ایالت همواره از مشکلات مردم بود و بارها به شورش اهالی گرسنه انجامید. سال 1324ﻫ یکی از عوامل عمده شورش بزرگ مردم در مشهد احتکار گندم توسط حاکم بود[16] که سبب نارضائی مردم و شورش میشد. اسپرینگ رایس[17] در نامههای خصوصی خود مینویسد: «به امنای عالی رتبه کشور امر شده است نان ارزاق مورد نیاز تهران را به هر نحویکه شده است تأمین کنند؛ اما چون خود این افراد جزء همان مالکان زمیندار هستند که گندم خود را به قیمتهای بالاتر احتکار کردهاند، اوامر شاه را بدین نحو اجرا میکنند که جلوی ورود گندم و جو را به تهران از دهات اطراف پایتخت میگیرند و گندمهای متعلق به خودشان که از انبارها تل شده است به بالاترین قیمت زمان قحطی میفروشند».[18] مردم به غیر از ملاکین، برخی از علما را نیز در احتکار دخیل میدانستند. در اصفهان سال 1320ﻫ مردم به خانه آقا نجفی حمله بردند و میخواستند انبارهای او را بشکافند و به خود او صدمه بزنند که ظلالسلطان مانع شد.[19] در واقعه تبریز نیز مردم به خانه نظامالعلما طباطبائی حملهور شدند. در شورش سال 1321ﻫ در خراسان هم پسر نایبالتولیه در اغتشاشات به دست مردم کشته شد.[20] تا اواخر دوره مظفری، افزایش قیمت غلات که گاه تا ده برابر قیمتهای معمول میرسید، وسوسه احتکار گندم را همچون یک بیماری مزمن در میان طبقات صاحب سرمایه باقی گذاشت.
شورشهای نان در عصر مظفری کمبود نان و افزایش بی رویه قیمت آن سبب واکنش شهرنشینان شد. بهگونهای که تقریبا در تمامی سالهای حکومت مظفرالدین شاه بر کشور، شاهد وقوع شورشهای نان در نقاط مختلف ایران هستیم (جدول شماره 1). شورشهای نان در عصر مظفری
جدول شماره 1. اطلاعات جدول از منابع شماره 3، 4، 5، 6، 9، 10 و 11 جمعآوری شده است.
بر اساس دادههای جدول شماره 1، در سالهای نخست حکومت مظفرالدینشاه (1313-1316ﻫ)، شاهد وقوع شورشهای نان در هیچ شهری نیستیم، به نظر میرسد علت رفع گرانی نان به دلیل همراهی حکومت با خبازان و معاف کردن نان و گوشت از مالیات بوده است. افضل الملک در این باره مینویسد: «شاه زمانی که در دارالسلطنه تبریز جلوس کرد تلگرافی به اولیای دولت کرده مشعر به اینکه همانطورکه شهنشاه شهید نَوَّرَاللّهُ مَضْجَعَهُ در معافی مالیات گوشت و نان تهران امر و مقرر فرمودند ما نیز امضای آن امر را کرده که رعایا و اهل تهران آسوده باشند. وی سپس مالیات نان و گوشت آذربایجان را بخشید».[21] این وضعیت در سال 1316ﻫ و درپی خشکسالی و بیکیفیت بودن محصول تغییر نمود. «نان در این سال به زحمت تحصیل میشد و آن هم بد و مخلوط از جو و گندم بود».[22] شاه که از خطر شورش مردم ترسیده بود، صدراعظم را جهت تنظیم عمل نان تحت فشار قرار داد و مابهالتفاوت قیمت گندم را از خزانه تأمین نمود.[23] با توجه به منابع، در سال 1316ﻫ و به دنبال وقوع خشکسالی و قحط در تهران، شاهد کمبود و شورش نان در شهر قزوین نیز هستیم. قزوین به علت نزدیکی به پایتخت و داشتن زمینهای حاصلخیز، همیشه یکی از منابع مهم تأمین گندم تهران بوده است. در سندی در این رابطه آمده است: «... در این باب آسوده باشید که روزبهروز گندم از قزوین به دارالخلافه خواهد رسید».[24] بنابراین میتوان اینگونه استناد کرد که وضعیت نان و گندم در تهران تأثیر مستقیمی بر شهر قزوین میگذاشت و در زمان بروز قحط در پایتخت، در قزوین نیز نان، گران و کمیاب میشد. محمد شفیع قزوینی ضمن اشاره به این وضع نوشته است: «به همان قدر که خبر اغتشاش نان تهران در آن ولایت (قزوین) انتشار یافت، آن ولایت را هم قدری به وحشت انداخت».[25] در سال 1316ﻫ مردم قزوین به علت گرانی و کمبود نان شورش کردند. عینالسلطنه در یادداشتهای خود به تاریخ چهارشنبه 18 جمادی الاول 1316 از این شورش مردم قزوین یاد کرده است.[26] در جمادی الثانی 1316 نان در تبریز نیز بسیار کم و نامرغوب شد. ابتدا دکانها بسته شد و گروهی از مردم در بقعه امامزاده سید حمزه اجتماع کردند. روز بعد از بقعه بیرون آمدند و به خانه نظامالعلماء طباطبائی حمله کردند، زیرا شایع شده بود که بیش از دیگران گندم احتکار کرده است. جمعیت ناراضی، خانه ثقةالدوله، منشیباشی ولیعهد، را نیز غارت کردند.[27] خشکسالی و کمبود نان در تهران در سال 1317ﻫ نیز ادامه یافت. با حکم دولت، گندم از عراق (اراک) و ساوه به تهران میآوردند که به جهت گران بودن امکانات حمل و نقل، سبب افزایش قیمت نان میگردید. هر خروار گندم به بیست تومان و حتی بیست و دو تومان افزایش قیمت یافت و مردم مجبور بودند یک من نان را دو قران خریداری کنند.[28] بنا بر قول ملک المورخین «بحران در این سال بهگونهای است که نانواها میگویند امسال مردم از بینانی یکدیگر را خواهند خورد».[29] سال 1317ﻫ پایتخت به شدت درگیر شورشهای نان بوده است. شورشهای این سال، در شهرهای فسا و کردستان نیز رخ داد (جدول شماره 1). در شهر فسا در تاریخ چهارشنبه 8 ربیع الثانی و چهارشنبه 22 ربیع الثانی سال 1317 شورش نان رخ داد که با جوش و خروش زنان رنگ سیاسی به خود گرفت. در این واقعه که به کشته شدن تنی چند انجامید، حدود هزار زن به درب ارگ حکومتی شیراز آمدند و دست به رفتار خشونتآمیز زدند. همچنین به تهران تلگراف زدند و در تلگراف خانه بست نشستند.[30] در ماه صفر 1317 مردم کردستان شوریدند. در این سال قحط در کردستان به حدی بود که چندین روز نان پیدا نمیکردند و برگ درخت میخوردند؛ «چنان که زنی که به حسن و کثرت مو معروف کردستان بود و چند طفل داشت، از برای آنها نان پیدا ننمود و ناچار گیس خود را مقراض کرد و به خانهای برده به سه هزار و ده شاهی فروخت. پول را به بازار برد و نان نیافت. شورش مردم، حاکم شهر احتشام السلطنه را وادار نمود که گندم حاضر کند؛ چرا که مردم وی را تهدید کرده بودند که پول حاضر است باید گندم از هرجا ممکن است حاضر کنی والا ترا پاره پاره خواهیم کرد».[31] در سال 1320ﻫ در تهران زنان به علت کمی و گرانی نان شوریدند. اعتراض آنان به شاه به جایی نرسید و اعتراضشان به عینالدوله به خشونت و زدوخورد با مأموران انجامید،[32] چنانکه منجر به تهدید عینالدوله به مرگ شد. در ربیع الثانی 1320، در اصفهان شورشی عام برای نان صورت گرفت؛ «مردم آقا نجفی را عامل گرانی نان میدانستند و میخواستند انبارهای او را بشکافند و به خود او صدمه بزنند. وی به ظل السلطان پناه برد و شاهزاده با پرداخت مابهالتفاوت قیمت گندم به شورش پایان بخشید».[33] سال 1321ﻫ نیز سالی پرآشوب بود؛ به گونهایکه ملکالمورخین در یادداشتهای خود آورده است: «در ماه ربیع الثانی 1321 اغلبی از ولایات ایران اغتشاش کامل است و هرج و مرج میباشد و دولت از تسکین آنها عاجز است».[34] در این سال در مشهد نیز شورش بزرگی شکل گرفت. حکومت خراسان برعهده نیّرالدوله بود. وی با همدستی حکام گندمها را احتکار میکرد. نان کمیاب شد و قیمت آن افزایش یافت. مردم ناراضی به خانه حاکم ریختند تا وی را بکشند. در این درگیری پسر نایب التولیه آستان قدس کشته شد و شهر مدتی در دست شورشیان بود. این شورش به عزل نیّرالدوله انجامید.[35] در ربیع الاول 1321 تبریز به سمت شورش رفت. کمبود و گرانی نان از علل اصلی این شورش بود؛ اما طغیان گسترش یافت و خواستهای دیگری همچون عزل امینالسلطان از صدارت و تغییر رئیس گمرکات آذربایجان مطرح شد. ولیعهد با خرید پنج هزار تومان گندم و توزیع آن بین خبازان و با ایجاد اختلاف بین قشر تهیدست و بازرگانان آتش اعتراض را فرونشاند.[36] در سال 1323ﻫ بار دیگر به علت کمبود شدید نان در تبریز اغتشاش سختی رخ داد. در این سال شیراز نیز درگیر شورش نان شد. مردم شهر، بازارها را بستند و در حرم شاهچراغ بست نشستند. در این شورش به دستور نایب الحکومه حاکم جمعیت به توپ بسته شدند و شورش سرکوب گردید. در بهبهان نیز شورش نان به درگیری انجامید، ارگ حکومتی توسط شورشیان به آتش کشیده شد و عظام الممالک حاکم، به تهران فرار کرد.[37] در اوایل سال 1324ﻫ اعتراض به کمبود نان و مواد غذایی و بالا بودن قیمتها همچنان پابرجا بود؛ چنانکه در ماه صفر، زنان پایتخت سر راه شاه را گرفتند و به علت گرانی نان و گوشت از حاکم شهر شکایت کردند. عینالسلطنه در روزنامه خاطرات مینویسد: «همه شب اعلان و شب نامه بود به خانهها انداخته، مردم را به جهاد و شورش سفارش و دعوت میکردند. گرانی نان، گوشت و سایر چیزها هم یک شرط عمده این اغتشاشات محسوب میشود».[38] در سال آخر حکومت مظفرالدینشاه، آصفالدوله در خراسان حکومت میکرد و در احتکار گندم دست داشت. مردم به واسطه گران شدن نان و گوشت، در صحن مقدس تجمع نمودند. بازاریان و علما نیز به این شورش پیوستند. پیام علما به آصفالدوله برای اصلاح عمل نان و گوشت تأثیری نبخشید. مردم با حاج معاونالدوله درگیر و تعدادی کشته شدند. در نهایت آصفالدوله تلاش نمود با ایجاد تفرقه بین شورشیان اوضاع را آرام و شورش را سرکوب کند.[39]
گروهها و اقشار شرکتکننده در شورشهای نان 1. زنان زنان مهمترین گروهی بودند که در شورشهای نان شرکت داشتهاند. زنان در دوره قاجار، در وضعیت نابسامانی به سرمیبردند. نرخ سواد درمیان آنها اندک بود؛ به گفته ویلز زنان فقط درمیان طبقات متوسط باسواد بودهاند.[40] بیشتر زنان فرصت اندکی برای بیرون آمدن از خانه داشتند و به دلایل امنیتی شبها از منزل خارج نمیشدند. با این همه، رفتن به بازار و مساجد و نیز دیدار فامیل به آنها فرصت میداد تا به مکانهای عمومی بروند.[41] با وجود محدودیتهایی که زنان در این دوره داشتند، شاهد حضور آنان در شورشهای نان هستیم. از آنجا که آنها به دلیل داشتن حجاب، کمتر مورد هجوم فراشها قرار میگرفتند و نیز به این دلیل که مسئول تهیه و تدارک خوراک خانواده بودند، هنگام قحط و خشکسالی به تظاهرات سیاسی میپیوستند. بسیار معمول بود که شورشهایی از طرف زنان آغاز شود و سپس تمام شبکه بازار و علما و سازمانهای صنفی و خدماتی را درگیر کند. در منابع گوناگون، اشارات بسیاری درباره حضور زنان در شورشهای نان موجود است. در خاطرات عینالسلطنه از تظاهرات زنان و شکایت آنان درباره گرانی نان که منجر به دستگیری تعدادی از آنها شد، صحبت شده است.[42] ملکالمورخین در ربیع الاول 1317 مینویسد: «معروف است که عده کثیری از زنهای تهران به سفارت روس به جهت عدم نان پناه بردهاند».[43] همچنین در جمادی الثانی 1317 زمانی که شاه خیال داشت برای تفرج به باغ دولت آباد رود، زنان زیادی در خیابان جمع شدند که جلو شاه را بگیرند و از گرانی نان شکایت کنند. این تجمع به درگیری و زدوخورد انجامید و یکی از زنان به حد مرگ کتک خورد.[44] در فسا نیز، چنانکه گفته شد، در سال 1317ﻫ حدود هزار زن از بستگان مقتولان شورش نان و دیگران در برابر ارگ حکومتی شیراز تجمع کردند و پس از تلگراف به تهران در تلگرافخانه بست نشستند.[45] در شورش مشهد نیز در سال 1324 به حضور زنان در کنار مردان اشاره شده است که آنان فریاد «الجوع الجوع گرسنهام گرسنهام، نان کو؟ گوشت کو؟ و پدر جان از گرسنگی مُردم، مادرجان گرسنگی مرا کشت و ...»، سر میدادهاند.[46] حضور زنان در شورشهای نان تا پایان عصر مظفری ادامه یافت و در وقایع دوره مشروطه نیز به چشم میخورد.
2. لوطیها لوطیها تاریخی طولانی در فرهنگ و سیاست ایران دارند؛ اما شواهد حاکی از آن است که در این دوره جایگاه و مرام آنان از پیروان مجموعهای از افکار متعالی مرتبط با فتوت و جوانمردی، به گروهی که معمولا در پی آشوب و طراری بودهاند، تقلیل یافته بوده است.[47] با این حال، در شورشهای نان، شاهد حضور این لوطیها در کنار دیگر گروهها هستیم. الواط شهر دکاندارها را مجبور به تعطیلی دکانهای خود میکردند. با فراشها درگیر میشدند و به تاراج میپرداختند. ملک المورخین در شورش زنان پایتخت در سال 1317ﻫ از حضور لوطیان در این شورش یاد کرده است.[48] به نظر میرسد فعالیتهای لوطیان و حضورشان در شورشهای نان، بهانهای جهت چالش با قدرت حاکم یا حتی خود شخص شاه بوده است.[49]
3. روحانیون و بازاریان از دیگر گروههایی که در شورشها حضور داشتند، روحانیون و بازاریان بودند. آنان در تمامی تحولات سیاسی و اجتماعی دوران قاجار حضور پررنگی درکنار یکدیگر داشتهاند. هنگامی که بازاریان بهدلیل گرانی نان، کسادی بازار و رکود دادوستد به ستوه میآمدند، با روحانیت همکاری میکردند و با سلطه خودکامانه حکومت به تقابل برمیخاستند و چون خود صاحب قدرتی برای مصاف با آن نبودند، زیر چتر علما قرار میگرفتند. این پیوند اجتماعی و عقیدتی موجب میشد که بازاریان و علما در جهانبینی و سبک زندگی تا اندازهای به هم شباهت یابند.[50] نزدیکی بازار و مسجد، امکانات لازم را برای برپایی بسیاری از گردهماییها مهیا میکرد. بازاریان به پشتوانه روحانیت مردم را با خود همراه مینمودند و با تعطیلی بازار موجبات فشار بر حکومت را فراهم میساختند. حضور بازاریان در کنار روحانیت در شورشهای نان عصر مظفری مشهود است که به نمونههایی از آن اشاره میشود. در سال 1316ﻫ در آذربایجان نان کمیاب شد. سید محمد یزدی در مساجد و روضهخوانیها منبر میرفت و از انبارداران بدگویی میکرد. در نتیجه فعالیتها و سخنرانیهای وی بازارها بسته شد و به شورش انجامید.[51] در شورش سال 1320ﻫ در پایتخت هم زمانیکه بازاریان از دستگیری تعدادی از علما مطلع شدند، اقدام به بستن دکاکین خود نمودند. در این شورش بسیاری از کسبه و تجار به حرم حضرت عبدالعظیم رفتند و اعتراض کردند. در نهایت شاه با سید عبدالله مجتهد مذاکره کرد و با پذیرش خواستههای وی غائله را خاتمه بخشید.[52] در مشهد سال 1324ﻫ همراهی وسیعی بین طلاب و برخی از روحانیون با کسبه شکل گرفت. پس از اینکه همه طلاب جمع شدند و کسبه و اهل بازار دکاکین خود را بستند و به حالت اجتماع به طرف خانههای علما راهی شدند، آصفالدوله برای حل مشکل گندم و نان تحت فشار قرار گرفت.[53] در نتیجه میتوان گفت در شورشهای نان، شاهد اتحاد اقشار مختلف شهرنشینان با یکدیگر هستیم؛ اما عمده شورشها از طرف زنان آغاز شده است. نگرانی آنان برای تأمین خوراک خود و فرزندانشان و نیز رعایت حرمت حجاب آنان از سوی فراشان حکومتی باعث حضور جدی آنها در این شورشها میشد. پس از زنان نقش علما و روحانیون و بازاریان در کنار یکدیگر در شورشها مشهود است و پس از اینها گروههایی چون لوطیان نیز به دلیل ارتباطاتی که با روحانیت یا بازاریان داشتند و یا به منظور پیگیری اهداف و مقاصد گروهی خود، به این شورشها میپیوستند.
واکنش حکومت به شورشهای نان پس از وقوع شورشهای نان، حکومت به فکر میافتاد تا چارهای اندیشد و از شرایط بحرانی خارج شود. نخستین واکنش حکومت به شورشها سرکوب بوده است. آمارها نشان میدهد که در شهرهای زیر شورشها سرکوب شدهاند (جدول شماره 2). شورشهای نان سرکوب شده توسط حکومت در عصر مظفری
جدول شماره 2. اطلاعات جدول از منابع شماره 3، 4، 5، 6، 9، 10 و 11 جمع آوری شده است.
بر اساس اطلاعات مندرج در جدول شماره 2 عمده شورشها در پایتخت سرکوب شده است. با وجود این، حکومت پیوسته احساس خطر مینمود؛ چراکه در جریان این شورشها موجودیت حکومت در معرض خطر قرارمیگرفت و به شاه و دیگر درباریان توهین میشد. در جریان شورشها، شعارهایی شنیده میشد که حکومت را در معرض تهدید قرار میداد و اسباب نگرانی شاه و دولتمردان را فراهم میکرد.[54] این نگرانیها سبب میشد تا حکومت دست به اقداماتی همچون تسعیر (پرداخت مابهالتفاوت قیمت نان/یارانه) نان بزند تا از میزان نارضائیها بکاهد؛ مثلا «در سال 1316ﻫ زمانیکه قیمت هر خروار گندم به بیست تومان رسید، شاه دستور داد گندم را از ملاکین به خرواری بیست تومان بخرند و به نانواها داده، از آنها خرواری ده تومان بگیرند؛ که نان از قرار یک من یک هزار به فروش رسانند و از هر خرواری که ده تومان دیگر باقی میماند تاوان آن را دولت بدهد. در نتیجه این کار تقریبا دولت ایران دویست هزار تومان در توفیر [/تفاوت] قیمت گندم رعایت کرد که نان ارزان به فروش برسد».[55] همچنین در سال 1317ﻫ «زمانیکه خشکسالی رقم خورد و آسمان خشکی کرد، اقدامات صدراعظم در تعیین نرخ مجلسِ انتظامِ نرخ و بذل و عطای شاهانه به خبازان کاری کرد که نگذاشت گرانی نان از تهران به سایر بلدان سرایت کند».[56] اقدام به تسعیر نان و غلات و پرداخت مابهالتفاوت قیمت نان و غله
جدول شماره 3. اطلاعات جدول از منابع شماره 3، 4، 5، 6، 9، 10 و 11 جمع آوری شده است.
از جدیترین واکنشهای حکومت در برابر شورشهای نان، عزل حکام و دیوانیانی بود که در گرانی نان و وقوع شورشها دست داشتند (جدول شماره 4). سال 1316ﻫ در قزوین شورش مردم باعث عزل حاکم گردید.[57] در جمادی الاخری 1316 در تبریز نیز شاهد عزل حاکم پس از شورش مردم هستیم.[58] در شورش نان در سال 1317 معاونالدوله وزیر تجارت، سالارالملک وزیر پلیس، حاجی حسین آقا امین دارالضرب و آقا سید کاظم سرتیپ قورخانه عزل شدند.[59]
حکام و دیوانیان معزول در شورشهای نان در عصر مظفری
جدول شماره 4. اطلاعات جدول از منابع شماره 3، 4، 5، 6، 9، 10 و 11 جمع آوری شده است.
با توجه به جدول شماره 4، در تهران شاهد عزل حاکم نیستیم، بلکه عمدتا دیوانیان عزل میشدند؛ در حالیکه در شهرهای کوچکتر همچون تبریز، مشهد، بهبهان و قزوین، به منظور فروکش کردن نارضائیها حکام عزل میشدند.
تأثیرات شورشهای نان مردم در جریان شورشهای نان مقابله با حکومت را آزمودند و پیروزی در این شورشها به جرأت و اعتماد به نفس آنان در مقابله با کل حاکمیت قاجار افزود. در ماه رجب 1317 جمعی از زنان طهران به جهت کمی نان به خانه حاکم رفتند و با دشنام بر او فریاد زدند که «اگر حکومت نمیتوانی بنمایی به ما واگذار، از تو بهتر حکومت میکنیم و عمل نان را منظم».[60] این تهدیدها به تدریج متوجه شخص شاه شد و مشروعیت حکومت وی را زیر سؤال بردند. در جریان شورشها مردم در کوی و برزن با خواندن اشعاری همچون «آبجی مظفر چرا نون گرونه؟ آبجی مظفر چرا گوشت گرونه؟»[61] با صراحت به شاه توهین میکردند. در مشهد نیز مردم، شعار «خدایا تخت سلطنت را سرنگون کن» [62] سر میدادند. به نظر میرسد مردم حکومت استبدادی شاه را تا زمانی تحمل میکردهاند که حداقل نیازهای معیشتی آنان برآورده شود. کمبود نان را میتوان از عوامل زمینهساز طغیان و شورش مردم، علیه نظام موجود آن زمان دانست. آنها دریافته بودند که شورشهای نان، قدرت چالش با حکومت را بالا میبرد و سیمای موجهی به اعتراضها آنان میدهد و آنان را قادر میسازد که سایر مطالبات خود را در بستر این شورشها مطرح کنند. در نتیجه، این اعتراضها به الگوهایی برای مبارزه مبدل و سبب شد در شهرهای مختلف که درگیر شورشهای نان بودند از جمله تهران، تبریز و قزوین، مسئله نان اهمیت یابد و به یکی از اهداف قیام مشروطه تبدیل شود؛ چنانکه در 24 شعبان 1324، روزی که نمایندگان تهران در حضور بهبهانی به میرزا نصرالله خان مشیرالدوله صدراعظم معرفی شدند، مسئله نان و حل مشکل آن جزو درخواستهای وکلا از مشیرالدوله بود.[63] اهمیت این موضوع را میتوان از سخنان شیخ سلیم واعظ تبریزی در آستانه مشروطه که در سخنرانیهایش نوید فراوانی گوشت و نان را در حکومت مشروطه میداد، دریافت: «این مرد شیخ سلیم چه در این هنگام و چه پس از آن با زبان ساده روستایی سخن گفته و داستان کمیابی نان و گرانی گوشت را به میان آوردی و نویدها دادی که چون مشروطه باشد نان فراوان و گوشت ارزان در دسترس همگی خواهد بود».[64] همو مینویسد: «امروز با دستور محمدعلی میرزا در دکانهای نانوایی چراغ روشن گردانیده و بهای نان را کم کردند. چون سالها در آذربایجان نان گران و کمیاب و خود مایه دلآزردگی مردم شده بود؛ محمدعلی میرزا میخواست با کاستن از بهای آن از مردم دلجویی کند و از گرایش ایشان بکوشندگان جلو گیرد... به محمد علی میرزا پاسخ دادند درخواست ما ارزانی نان نیست ما مشروطه میخواهیم».[65] در حقیقت با بررسی علل وقوع انقلاب مشروطه به این نتیجه میرسیم که علل درازمدت انقلاب در سده نوزدهم ریشه داشت؛ اما دلایل کوتاه مدت آن به واسطه بحران اقتصادی و تورم به شدت فزاینده آغاز شد. سال 1324ﻫ، ناتوانی دولت در حل مسائل اقتصادی، از جمله معضل نان، درگیری با بازاریان، واگذاری گورستانی در تهران به بانک استقراضی روس و ... پیآمدهای ناشی از آنها عملا راه را برای اعتراضهای سراسری هموار و زمینه را برای صدور فرمان مشروطیت مهیا ساخت.
نتیجه اعتراضهای شهری یکی از شاخصههای زندگی اجتماعی در عصر مظفرالدینشاه قاجار است. بخش عمده این اعتراضات در این دوره را شورشهای نان به خود اختصاص داده است. در دوره ده ساله سلطنت مظفرالدین شاه تقریبا در تمامی سالها، شاهد وقوع شورشهای نان در شهرهای مختلف ایران هستیم. زمانیکه قیمت نان تحت تأثیر عوامل طبیعی، مدیریتی و احتکار افزایش مییافت، شورشهای نان به وقوع میپیوست. در این شورشها، روحانیان، پیشهوران، بازاریان و لوطیان شرکت داشتند؛ اما زنان در این اعتراضات و مقابلههای گاه خشونتآمیز نقش چشمگیری داشتند. بررغم سرکوب این شورشها و اِعمال برخی اقدامات توسط حکومت در رفع علل گرانی نان، این اعتراضات تداوم یافت و به تدریج رویکرد مردم از خواستهای معیشتی به انتقادات جدی از حکومتیان و شخص شاه تغییر جهت داد و در پی همبستگی گروههای مختلف مردمی و پافشاری در تحقق مطالبات خود حکومت و شاه را ناگزیر از تشکیل عدالتخانه و صدور فرمان مشروطه ساختند.
کتابشناسی اسپرینگرایس، آرتور، نامههای خصوصی وزیر مختار انگلیس در دربار ایران در عهد سلطنت مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه قاجار، ترجمه جواد شیخالاسلامی، تهران، انتشارات اطلاعات، 1375ش. اشرف، احمد و علی بنوعزیزی، طبقات اجتماعی دولت و انقلاب در ایران، ترجمه سهیلا ترابی فارسانی، تهران، انتشارات نیلوفر، 1393ش. افضل الملک، غلامحسین، افضل التواریخ، به کوشش منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان، تهران، نشر تاریخ ایران، 1361ش. سپهر، عبدالحسین، مرآت الوقایع مظفری (یادداشتهای ملک المورخین)، به اهتمام دکتر عبدالحسین نوایی، تهران، مرکز پژوهشی میراث مکتوب، 1385ش. عینالسلطنه، روزنامه خاطرات عینالسلطنه، به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار، تهران، انتشارات اساطیر، 1376ش. قزوینی، محمد شفیع، قانون قزوینی، به کوشش ایرج افشار، تهران، انتشارات طلایه، 1370ش. کاتوزیان، محمدعلی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، انتشارات شرکت سهامی انتشار، 1379ش. کرمانی، ناظمالاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، به اهتمام محمدرضا حسن بیگی، تهران، انتشارات دبیر، 1389ش. کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1369ش. کسری، نیلوفر و خسرو معتضد، زن در عصر قاجار در سیاست و حرمسرا، تهران، انتشارات علمی، 1379ش. مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من (تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه از سلطنت مظفرالدین شاه تا قرارداد وثوقالدوله با انگلیس)، تهران، انتشارات زوار، 1388ش. میرکیایی، مهدی، نان و سیاست (تأثیر بحرانهای نان بر سیاست و اقتصاد در عصر ناصری)، تهران، نشر علم، 1394ش. نظامالسلطنه مافی، حسینقلیخان، خاطرات حسینقلیخان نظامالسلطنه مافی، به کوشش معصومه مافی و منصوره اتحادیه (نظام مافی)، تهران، نشر تاریخ ایران، 1386ش. ورجاوند، پرویز، سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین، تهران، نشر نی، 1377ش. وقایع اتفاقیه (مجموعه گزارشهای خفیهنویسان انگلیسی در ولایات جنوبی ایران از سال 1292 تا 1322)، به کوشش علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران، جامی، 1376ش. یزدانی، سهراب، «اعتراضهای شهری در عصر مظفری»، همایش یکصدمین سالگرد انقلاب مشروطیت، مرداد ماه 1385. Busse, Heribert, History of Persia under Qajar Rule, New York, 1973. Lambton, A. K. S, Islamic Society in Persia, Oxford, 1954. Wills, CJ, In the Land of Lion and the Sun, London, 1883. [1]. تاریخ دریافت: 16/5/1398؛ تاریخ پذیرش: 6/8/1398 [2]. رایانامه: salehihajar@yahoo.com [3]. رایانامه (مسؤول مکاتبات): tfarsani@yahoo.com [4]. رایانامه: kamranifar43@yahoo.com [5]. کاتوزیان، 100. [6]. پولاک، 84. [7]. میرکیایی، 189. [8]. مستوفی، 2/ 12. [9]. کسروی، 1/21. [10]. مستوفی، 2/43. [11]. سپهر، 1/301. [12]. سپهر، 1/450. [13]. همو، 2/658. [14]. کسروی، 1/142. [15]. کسروی، 1/140. [16]. ناظم الاسلام کرمانی، 2/319. [17]. Spring Rice [18]. اسپرینگ رایس، 60. [19]. سپهر، 2/958. [20]. کسروی، 142-141. [21]. افضل الملک، 2/6. [22]. سپهر، 1/274. [23]. همو، 1/352. [24]. ورجاوند، 3/1659-1658. [25]. قزوینی، 77. [26]. عین السلطنه، 2/1212-1211. [27]. کسروی، 142-141. [28]. افضل الملک، 5/393. [29]. سپهر، 408. [30]. وقایع اتفاقیه، 579-580. [31]. سپهر، 1/403. [32]. همو، 2/659. [33]. همو، 2/958. [34]. سپهر، 2/664. [35]. یزدانی، 384. [36]. همو، 385. [37]. همو، 386. [38]. عینالدوله، 2/1676. [39]. ناظم الاسلام کرمانی، 2/321. [40] .Wills, 67. [41]. کسری، 217. [42]. عین السلطنه، 2/1333. [43]. سپهر، 1/415. [44]. همو، 1/451. [45]. وقایع اتفاقیه، 579-580. [46]. ناظم الاسلام کرمانی، 2/319. [47] .Lambton, 18-19. [48]. سپهر، 1/512. [49] .Busse, 357. [50]. اشرف، 124. [51]. کسروی، 141-142. [52]. سپهر، 2/898-900. [53]. ناظم الاسلام کرمانی، 2/321. [54]. مستوفی، 2/44. [55]. افضل الملک، 4/289. [56]. همو، 5/1393. [57]. عین السلطنه، 2/1211-1212. [58]. سپهر، 1/354. [59]. همان، 511-512. [60]. سپهر، 1/456. [61]. مستوفی، 2/44. [62]. سپهر، 2/1042. [63]. کاتوزیان، 328. [64]. کسروی، 1/157-158. [65]. همان. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اسپرینگرایس، آرتور، نامههای خصوصی وزیر مختار انگلیس در دربار ایران در عهد سلطنت مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه قاجار، ترجمه جواد شیخالاسلامی، تهران، انتشارات اطلاعات، 1375ش. اشرف، احمد و علی بنوعزیزی، طبقات اجتماعی دولت و انقلاب در ایران، ترجمه سهیلا ترابی فارسانی، تهران، انتشارات نیلوفر، 1393ش. افضل الملک، غلامحسین، افضل التواریخ، به کوشش منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان، تهران، نشر تاریخ ایران، 1361ش. سپهر، عبدالحسین، مرآت الوقایع مظفری (یادداشتهای ملک المورخین)، به اهتمام دکتر عبدالحسین نوایی، تهران، مرکز پژوهشی میراث مکتوب، 1385ش. عینالسلطنه، روزنامه خاطرات عینالسلطنه، به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار، تهران، انتشارات اساطیر، 1376ش. قزوینی، محمد شفیع، قانون قزوینی، به کوشش ایرج افشار، تهران، انتشارات طلایه، 1370ش. کاتوزیان، محمدعلی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، انتشارات شرکت سهامی انتشار، 1379ش. کرمانی، ناظمالاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، به اهتمام محمدرضا حسن بیگی، تهران، انتشارات دبیر، 1389ش. کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1369ش. کسری، نیلوفر و خسرو معتضد، زن در عصر قاجار در سیاست و حرمسرا، تهران، انتشارات علمی، 1379ش. مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من (تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه از سلطنت مظفرالدین شاه تا قرارداد وثوقالدوله با انگلیس)، تهران، انتشارات زوار، 1388ش. میرکیایی، مهدی، نان و سیاست (تأثیر بحرانهای نان بر سیاست و اقتصاد در عصر ناصری)، تهران، نشر علم، 1394ش. نظامالسلطنه مافی، حسینقلیخان، خاطرات حسینقلیخان نظامالسلطنه مافی، به کوشش معصومه مافی و منصوره اتحادیه (نظام مافی)، تهران، نشر تاریخ ایران، 1386ش. ورجاوند، پرویز، سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین، تهران، نشر نی، 1377ش. وقایع اتفاقیه (مجموعه گزارشهای خفیهنویسان انگلیسی در ولایات جنوبی ایران از سال 1292 تا 1322)، به کوشش علی اکبر سعیدی سیرجانی، تهران، جامی، 1376ش. یزدانی، سهراب، «اعتراضهای شهری در عصر مظفری»، همایش یکصدمین سالگرد انقلاب مشروطیت، مرداد ماه 1385. Busse, Heribert, History of Persia under Qajar Rule, New York, 1973.
Lambton, A. K. S, Islamic Society in Persia, Oxford, 1954.
Wills, CJ, In the Land of Lion and the | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,731 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 375 |