تعداد نشریات | 50 |
تعداد شمارهها | 2,232 |
تعداد مقالات | 20,475 |
تعداد مشاهده مقاله | 25,227,281 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 22,859,061 |
سیمای خدیجه(س) در تاریخنگاری متقدم سنی: سنجش روایتهای ابنسعد (د ۲۳۰ﻫ) | ||
تاریخ و تمدن اسلامی | ||
دوره 16، شماره 1 - شماره پیاپی 31، شهریور 1399، صفحه 27-52 اصل مقاله (654.38 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.30495/jhcin.2020.16289 | ||
نویسندگان | ||
مجتبی سلطانی احمدی1؛ سارا خاتمی 2؛ مصطفی گوهری فخرآباد3 | ||
1عضو هیأت علمی گروه تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه پیام نور، مرکز تهران جنوب | ||
2دانشآموخته کارشناسی ارشد تاریخ تشیع، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران | ||
3استادیار گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران | ||
چکیده | ||
زندگانی حضرت خدیجه در منابع کهن تاریخی با اختلافاتی گزارش شدهاست که گاه عرصه را برای عرضه ادعاهایی نادرست درباره وی گشودهاست. یکی از منابعی که حاوی شرح حال تقریبا مفصل خدیجه است، الطبقات الکبری تألیف محمدبنسعد بصری (د 230ﻫ) است. پژوهش حاضر با بررسی موردی زندگانی خدیجه در این کتاب، به تبیین تفاوتهای گزارشهای مورخان متقدم و بررسی مواضع ابن سعد نسبت به این موضوع پرداختهاست. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که گزارش ابنسعد درمورد برخی موضوعات مانند سن خدیجه، نحوه ازدواج او با رسول خدا صحیح بهنظر میرسد. در مقابل، روایتهای او دایر بر تردید داشتن پیامبر هنگام نزول اولین وحی یا اهمیت ازدواج با عایشه، قابل خدشه است. ابنسعد از ذکر برخی از فضایل خدیجه خودداری کردهاست تا راه را برای نشاندن عایشه در صدر همسران رسول اکرم بگشاید. | ||
کلیدواژهها | ||
تاریخ صدر اسلام؛ زندگانی خدیجه؛ الطبقات الکبری؛ همسران پیامبر | ||
اصل مقاله | ||
سیمای خدیجه(س) در تاریخنگاری متقدم سنی: سنجش روایتهای ابنسعد (د ۲۳۰ﻫ)[1] مجتبی سلطانی احمدی استادیار گروه تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران دانشآموخته کارشناسی ارشد تاریخ تشیع، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران مصطفی گوهری فخرآباد[3] استادیار گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
چکیده زندگانی حضرت خدیجه در منابع کهن تاریخی با اختلافاتی گزارش شدهاست که گاه عرصه را برای عرضه ادعاهایی نادرست درباره وی گشودهاست. یکی از منابعی که حاوی شرح حال تقریبا مفصل خدیجه است، الطبقات الکبری تألیف محمدبنسعد بصری (د 230ﻫ) است. پژوهش حاضر با بررسی موردی زندگانی خدیجه در این کتاب، به تبیین تفاوتهای گزارشهای مورخان متقدم و بررسی مواضع ابن سعد نسبت به این موضوع پرداختهاست. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که گزارش ابنسعد درمورد برخی موضوعات مانند سن خدیجه، نحوه ازدواج او با رسول خدا صحیح بهنظر میرسد. در مقابل، روایتهای او دایر بر تردید داشتن پیامبر هنگام نزول اولین وحی یا اهمیت ازدواج با عایشه، قابل خدشه است. ابنسعد از ذکر برخی از فضایل خدیجه خودداری کردهاست تا راه را برای نشاندن عایشه در صدر همسران رسول اکرم بگشاید.
کلیدواژهها: تاریخ صدر اسلام، زندگانی خدیجه، الطبقات الکبری، همسران پیامبر. مقدمه مطالعه تاریخ صدر اسلام با دشواریهایی برای محقق به همراه است که مهمترین آنها، اختلافات کلی و جزئی است که درباره حوادث این دوره و صحابه برجسته پیامبر بهوقوع پیوسته است. این پدیده معلول عوامل متعددی است که یکی از مهمترین آنها، اختلافات فرقهای بین مذاهب مختلف فقهی و کلامی است که در عرصه تاریخ اسلام ظهور یافتهاست و خود را در قالب گزارش روایات مختلف و نوعا متعارض درباره موضوعی واحد نشان میدهد. یکی از این موارد، اختلافاتی است که درباره امالمؤمنین خدیجه، همسر نخستین پیامبر، بروز کردهاست. یکی از منابعی که اطلاعاتی جامع درباره حضرت خدیجه در بر دارد الطبقات الکبری نوشته ابنسعد است. این کتاب از منابع کهن در بررسی زندگانی پیامبر و صحابه بهشمار میآید. ابنسعد، محدّث و مورخ سنی (د 230ﻫ)، نوآورانه یک جلد از هشت جلد کتابش را بهطور کامل به زنان اختصاصداده و در آن شرح حال همسران پیامبر را با تفصیل آوردهاست.[4] در این پژوهش کوشیدهایم با مبنا قرار دادن این کتاب، اخبار مربوط به خدیجه را با دیگر منابع مهم تاریخی _سنی و شیعه_ تا قرن هفتم هجری، مقایسه کنیم تا در نهایت، صحت و سقم گزارشهای ابنسعد معلوم گردد. این گزارشها به ترتیب تاریخی مرتب شدهاست.
پیشینه پژوهش ابنسعد و دیدگاههای حدیثی او قبلا توسط مصطفی گوهری فخرآباد در مقاله «نگاه اهلحدیثی ابنسعد به تاریخ صدر اسلام: بررسی موردی شرححال امام علی(ع) در کتاب الطبقات الکبری»[5]وسپس کتابطبقات ابنسعد در ترازوی نقد[6]بررسی شدهاست. به باور نویسنده، ابنسعد به عنوان یک محدّث ـ مورخ بهسبب پایبندی به رعایت ضوابط و باورهای اهلحدیث، در توضیح وقایع صدر اسلام، گاه سیر حوادث را به گونهای متفاوت از مورخان نشان دادهاست. همین موضوع را حسینی نیز در مقاله «بررسی گزارش محمدبنسعد از زندگی و قیام امام حسین(ع)»[7] خاطرنشان کردهاست. به اعتقاد وی، محمدبنسعد گزارشی گزینشی و جهتدار از زندگی و قیام امام ارائه کرده و سیاق گزارشهایش چنان است که هیچ اتهام و تقصیری را متوجه بنیامیه و یزید نمیکند و بر مقدربودن قتل امام حسین(ع) تأکید دارد. ضمن اینکه محتوای گزارش بهنوعی، شتابزدگی امام و نپذیرفتن نصیحت خیرخواهان را القا میکند؛ بدینرو نقل وی را میتوان جانبداری از بنیامیه تلقی کرد. درمورد جایگاه حضرت خدیجه در منابع سنی باید از مقاله «بازخوانی شخصیت حضرت خدیجه علیهاالسلام در منابع اهل سنت»[8] یاد کرد. مؤلف که پژوهش خود را بر اساس منابع معتبر از نگاه اهلسنت مانند صحیحین قرار داده، بر این باور است که در این منابع شخصیت حضرت خدیجه گاه مورد اجحاف قرار گرفتهاست که این خود ناشی از تعصب و اعمال سلیقه شخصی با هدف بالا بردن جایگاه دیگر زنان پیامبر بودهاست. درباره زندگانی خدیجه کتابهای بسیاری تألیف شدهاست که اغلب آنها رویکردی تمجیدی و نگاهی کلامی دارند. تقریبا قریب به تمام این منابع منکر ازدواجهای پیشین حضرت خدیجه شده و آن را با ادعای وجود این انکار در آثار بزرگان شیعه مانند سیدمرتضی (د 436ﻫ) و شیخ طوسی (د 460ﻫ)، رد کردهاند (استدلالهای آنها در این مقاله نقل و نقد شدهاست).[9]کتاب سایبان آفتاب: بررسی تاریخی زندگی امالمؤمنین خدیجه سلام الله علیها[10] گرچه از این رویکرد خالی است، اما اشکال عمدهاش استفاده از منابع متأخر و معاصر[11] علیرغم وجود همان مطالب در منابع کهنتر تاریخی است.[12] نسیحه حسین در پایاننامه خود[13] درباره جایگاه خدیجه نزد مسلمانان معتقد است خدیجه، فارغ از تأثیرات زمانی، مکانی و ایدئولوژیکی مولفان و علیرغم حجم اندک اطلاعات موجود از وی در منابع تاریخ اسلام، جایگاه بالا و مثبتی دارد و این مهم متأثر از آن است که او در نگاه غالب مسلمانان با ایدئولوژیهای متفاوت از جایگاه رضایتبخشی برخوردار است.[14] اینک شرححال حضرت خدیجه بر اساس کتاب الطبقات به ترتیب تاریخی خواهد آمد.
1. سال تولد خدیجه یکی از مهمترین موضوعات درخصوص زندگی خدیجه ابهام در مورد سال تولد اوست که البته این موضوع با توجه به سنت شفاهی عرب و عدم ثبت تواریخ کاملا طبیعی است. ابنسعد درباره تولد خدیجه دو روایت متفاوت آوردهاست. در روایت اول، تولد وی را پانزده سال پیش از عامالفیل[15] و در روایت دیگر سه سال پیش از عامالفیل گزارش کردهاست.[16] در صورت پذیرش روایت اول که راوی اصلیاش برادرزاده خدیجه، حکیمبنحزام[17] بوده، حضرت محمد(ص) پانزده سال از خدیجه جوانتر بود و در صورت صحت روایت دوم که از هشامبنمحمد کلبی و با واسطه از ابنعباس نقل شده، خدیجه تنها سه سال از رسول اکرم بزرگتر بودهاست. بهنظر میرسد ابنسعد با بیان روایت واقدی و تصریح بر اینکه «به عقیده او (واقدی) و تمامی اهل علم» روایت اول صحیح است، بر روایت نخست خود (اختلاف سنی پانزدهساله) تأکید کردهاست.[18] اما برخی منکر روایت نخست شده، معتقدند راوی گزارش اول، یعنی حکیمبنحزام[19] قابلاعتنا نیست؛ زیرا مصعببنزبیر، که این روایت را از حکیم نقل کرده، عثمانی متعصب و ضد علی(ع) و طرفدار عایشه بود و به نفع عایشه، سن خدیجه را بالا ذکر کرد تا عجوزه بودن او را که عایشه طرح کرده بود، ثابت کند. مصعب همچنین خبر تولد حکیمبنحزام را در خانه کعبه برای کماهمیت جلوه دادن تولد علی(ع) در کعبه ساخته بود؛ ازاینرو قول منقول از حکیمبنحزام در مقایسه با قول راویان گزارش دوم، هشامبنسائب کلبی و ابنعباس، وزن و اعتبار چندانی ندارد. علما و تاریخنگاران زیادی به علم و فضل هشام کلبی اعتراف داشته، او را عالمترین فرد به علم انساب و اخبار جاهلیت و ایامالعرب میدانند.[20] اما در نقد منکران روایت نخست باید گفت که اینان از این نکته غفلت کردهاند که دستکم مصعب دو نسل پیش از هشام این رخداد را نقل کرده و به زمان وقوع آن نزدیکتر بودهاست. ضمن آنکه موضع عثمانی مصعب موجب بیاعتباری تمام روایات او نمیتواند باشد. برخی دیگر از محققان شیعه بر مبنای اتفاقنظر مورخان متقدم بر قول اول، همان را صحیح میدانند. اینان که انتساب قول دوم به ابنعباس را نمیپذیرند، این گزارش را به ابنحماد دولابی[21] منتسب و نیز فاقد سند میدانند. در نهایت اینکه معتقدند حکیمبنحزام بهواسطه خویشاوندی نزدیک با خدیجه، به احوال او آگاهتر بودهاست و نقل او را ترجیح میدهند.[22] با این حال شهیدی 28 ساله بودن خدیجه را هنگام ازدواج ترجیح داده، معتقد است که با توجه به شمار فرزندان پیامبر از خدیجه، میتوان گفت که تاریخنویسان عدد چهل را از آن جهت که عدد کاملی است برگزیدهاند.[23]
2. ازدواجهای پیشین خدیجه با اینکه خدیجه از شخصیتهای محوری و مهم دوران بعثت به شمار میرود، گزارشهای چندانی از حیات وی پیش از ازدواج با پیامبر در دسترس نیست. از معدود گزارشهای مرتبط با این ایام روایت ازدواجهای پیشین و فرزندان او از آن ازدواجهاست. به گزارش ابنسعد خدیجه ابتدا با پسرعموی خود، ورقةبننوفل،[24] نامزد کرد که به ازدواج نکشید.[25] خدیجه سپس دو بار ازدواج کرد. به گفته ابنسعد، همسران خدیجه، هندبننبّاش،[26] ملقب به ابوهاله[27] و عتیقبنعابد مخزومی بودند. درباره ترتیب این ازدواجها و اینکه همسر اول خدیجه، کدامیک بودهاند، ابنسعد دو روایت متضاد آورده؛ او در جایی هند[28] و در جایی دیگر عتیق را همسر اول خدیجه[29] دانستهاست. منابع محدودی به ماجرای نامزدی او و پسرعمویش نوفل توجه کردهاند.[30] اما ازدواجها مورد اتفاقنظر بیشترند و قول مشهور آن است که خدیجه پیش از ازدواج با محمد(ص)، دوبار ازدواج کرده بود.[31] بررغم شهرت این ماجرا، عدهای از نویسندگان شیعی ازدواجهای پیشین خدیجه را رد کردهاند. بهنظر میرسد علت بیشتر این مخالفتها اعتماد به گزارشی از ابنشهرآشوب باشد که گفتهاست: «احمد بلاذری و ابوالقاسم کوفی در کتابهای خود و سیدمرتضی در کتاب الشافی[32] و ابوجعفر طوسی در کتاب تلخیص[33] [الشافی] روایت کردهاند که خدیجه هنگام ازدواج با رسول خدا دوشیزه بود».[34] درباره این گزارش ذکر دو نکته ضروری مینماید؛ اول آنکه اگر منظور ابنشهرآشوب از احمد بلاذری، صاحب کتاب انساب الاشراف باشد، وی در کتاب خود ازدواجهای پیشین خدیجه را ذکر کردهاست؛[35] دوم آنکه ابنشهرآشوب درباره این موضوع، علاوه بر گزارش مذکور، گزارشهای دیگری نیز دارد که حاکی از ازدواجهای پیشین خدیجه است.[36] به گزارش ابوالقاسم کوفی که ابنشهرآشوب از او نام برده، زنان قریش پس از ازدواج خدیجه با محمد(ص) از آن بانو خشمگین شدند و او را تنها گذاشتند؛ زیرا معتقد بودند خدیجه بهرغم تعدد خواستگاران از بزرگان قریش و اشراف آنها، نبایستی با یتیم تهیدست ابوطالب ازدواج میکرد.[37] کوفی پس از بیان این نکته این پرسش را پیش کشیده که چگونه ممکن است خدیجه که تمام خواستگاران متمول و بانسب را رد کرده بود، به ازدواج با عربهای بینام و نشان از تمیم و مخزوم تن داده، آنان را بر اشراف قریش برتری داده باشد؟[38] به نوشته او «هر فرد عاقل و فهمیدهای درمییابد که این موضوع کاملا محال و بیپایه است».[39] در مقابل، برخی در نقد روایت ابوالقاسم کوفی و تأیید روایت ابنسعد نوشتهاند که دلیل کوفی استحسان عرفی و برداشت شخصی است و اگرچه استحسان و استنباط نسبتا خوب و نکته قابلتأملی است، اما هیچ نصّی دال بر آن وجود ندارد.[40] ضمن اینکه بعید است زنی _مخصوصا با موقعیت مالی و خانوادگی خدیجه_ در آن روزگار تا چهلسالگی ازدواج نکرده باشد. تا دلیل قاطع و نصی صریح به نفع این مدعا نباشد، نمیتوان از ظاهر نصوص و روایات مشهور دست شست.[41] مخالفان ازدواجهای پیشین خدیجه میپرسند چطور او با وجود خواستگاران متعدد از اشراف و بزرگان قریش، به بادیهنشینی از قبیله تمیم پاسخ مثبت داد. اما دراینباره باید چند نکته را بیان کرد؛ نخست آنکه به گزارش ابنسعد، پدر ابوهاله تمیمی در میان قوم خویش، به شرافت شهره بودهاست.[42] این خاندان به مکه کوچ کرده، با خاندان عبدالداربنقصی همپیمان شده بودند و در میان قریشیان ازدواج با همپیمانان رسم غریبی نبودهاست.[43] بر این اساس شاید نتوان او را بادیهنشینی بیاصل و نسب شمرد. دوم آنکه در گزارشها مشخص نیست که وجود خواستگاران متعدد، مربوط به کدام دوره از زندگی خدیجه است. شاید بتوان احتمال داد که خواستگاری بزرگان قریش مربوط به دوران پس از آن دو ازدواج بوده باشد؛ زمانی که خدیجه بازرگان و تاجر ثروتمندی شده بود. علاوه بر این همانطور که خدیجه، بنابر قول مشهور، به اشرافزادگان قریش پاسخ منفی داد و ازدواج با حضرت محمد(ص) را که از لحاظ مالی و جایگاه اجتماعی در وضعی پایینتر از خود بود، برگزید، درباره آن ازدواجها هم شاید بتوان گفت که معیارهای وی با معیارهای معمول تفاوت داشتهاست. مخالفان ازدواجهای پیشین خدیجه این پرسش را هم پیش کشیدهاند که چرا قریش خدیجه را بابت ازدواج با محمد(ص) تحریم کردند، اما در ازدواج با همسری بادیهنشین سکوت کردند و به نکوهشش زبان دراز نکردند؛ چنانکه در الامالی صدوق آمده[44] است که زنان بهعلت ازدواج خدیجه با محمد(ص)، «یتیم فقیر ابوطالب» وی را تنها گذاشتند و حتی هنگام وضع حمل فاطمه(س)، زمانی که خدیجه برای کمک بهدنبال زنان قریش و بنیهاشم فرستاد، حاضر به کمک نشدند.[45] در پاسخ باید گفت که روایتی با مضمون تحریم خدیجه توسط زنان مکه و تنهاگذاشتن او در زمان وضعحمل در الطبقات یافت نشد. به گزارش ابنسعد، خدیجه برای تولد هر فرزندش قابلهای داشت که کمکش میکرد.[46] علاوه بر آنکه بر اساس مشهور منابع شیعی، فاطمه(س) پس از بعثت به دنیا آمد[47] و آخرین فرزند خدیجه بود. بنابراین چگونه این تحریمها برسر فرزند آخر صورت میگیرد و زمان فرزندان دیگر سخنی از این تحریمها نبود؟ حتی اگر فاطمه(س) را تنها دختر دانسته، دختران دیگر ربیبههای پیامبر فرض شوند، از ازدواج خدیجه تا تولد فاطمه(س) _پس از بعثت_ بیش از ده سال گذشتهاست. چگونه ممکن است که زنان پس از گذشت این همهسال از ازدواج خدیجه، بهرغم صفات برجسته حضرت محمد(ص)، همچنان سخن از ازدواج با یتیم و فقیر ابوطالب و تحریم خدیجه زده، به کمک او نیامدهباشند؟ علاوه بر این، حتی اگر زنان مشرک خدیجه را تحریم کرده، حاضر به کمک به وی در تولد فاطمه(س) نشدند، زنان مسلمانی چون فاطمه بنت اسد، یا خواهران خدیجه (هاله و رَقیقه) چرا به کمک او نیامدند؟ بهنظر میرسد این روایات به بررسی بیشتری نیاز دارند. ظاهرا بخشی از تصدیقها و تکذیبها درباره دوشیزهبودن خدیجه، حاصل رقابت و نزاع میان اهلسنت و تشیع و نزاع بر سر موضوع محبوبیت عایشه نزد پیغمبر(ص) باشد.[48]
3. ازدواج با پیامبر درباره کیفیت ازدواج خدیجه با حضرت محمد(ص) ابنسعد همچون دیگر منابع برآنست که این خدیجه بود که در ابتدا داوطلب ازدواج با حضرت محمد(ص) شد.[49] در اینکه کدامیک از عموهای حضرت محمد(ص) به خواستگاری رفتند و خواستگاری از پدر یا عموی خدیجه صورت گرفت نیز اختلاف وجود دارد. ابنسعد بدون ذکر نام کسی فقط به بیان این خبر بسنده کرد که حضرت محمد(ص) همراه عموهایش به خواستگاری رفت[50] و یکى از آنها خطبه عقد را خواند.[51] به روایت ابنسعد، از آنجاکه خدیجه خواستگاران زیادی از بزرگان قریش داشت، مجبور شد برای کسب رضایت پدر، او را مست کند تا بتواند در مستی رضایت او را جلب کند.[52] گفتنی است که ابنسعد در ادامه، به نقل از واقدی اینگونه روایات را نادرست و مخدوش دانسته، تأکید کردهاست تنها چیزی که از نظر آنان ثابت است و از علما نیز نقل شده، آن است که خویلد، پدر خدیجه، پیش از جنگ فِجار از دنیا رفت و عمویش، عمرو بناسد، او را به ازدواج حضرت محمد(ص) درآورد.[53] صفری فروشانی در ردّ روایت مست کردن پدر خدیجه برای کسب رضایت ازدواج، اینگونه استدلال میکند که فقط دختران دوشیزه یا زنان جوان بیوه به کسب اجازه از پدر نیاز داشتند و بازرگانی در آن سن و سال که مردان زیادی برایش کار میکردند، نیازی به کسب اجازه آن هم با توسل به هر حربهای نداشت.[54] بر فرض هم که چنین بوده باشد این عقد و ازدواج حتی با ملاکهای جاهلی نیز نمیتوانست سازگار افتد؛ زیرا بعدها ولیّ خدیجه میتوانست مدعی شود که او راضی به این ازدواج نبودهاست و بدین ترتیب مشروعیت آن را زیر سوال برد. علاوه بر این، اگر هم همه اینها درست باشد چگونه میتوان پذیرفت پیامبر _که مظهر مکارم اخلاقی است_ به چنین ازدواجی که از ابتدا با فریب بودهاست تن داده باشد.
4. نقش خدیجه در زدودن تردیدهای حضرت محمد(ص) درباره بعثت ابنسعد ضمن نقل اخبار مقدمات و نشانههای بعثت آوردهاست که هنگام نزول جبرئیل،[55] حضرت محمد(ص) از ترس کاهنشدن، به خدیجه مراجعه کرد. خدیجه، که بر اساس اینگونه روایات ظاهرا بیش از پیامبر خدا بر رسالت ایشان آگاهی داشت! همسر را دلداری داد و گفت: «پسر عمو! چنین مگو که خداوند هرگز با تو چنین نخواهد کرد. تو پیوندهاى خویشاوندى را رعایت میکنی؛ همواره راست مىگویی؛ امانت را ادا مىکنى و خلق و خویت بسیار پسندیده است».[56] به گزارش ابنسعد خدیجه پس از این نزد ورقةبننوفل رفت و ورقه نیز نبوت حضرت را تصدیق کرد.[57] ابنسعد تأکید کردهاست که این نخستین باری بود که خدیجه نزد ورقه رفت و درباره نبوت رسول خدا از او اخباری شنید.[58] ظاهرا تأکید ابنسعد بر روی «نخستین بار» از آن روست که به باور ابنهشام دوبار خدیجه به نوفل مراجعه کردهاست. بار اول، پیش از ازدواج، هنگامی که حضرت محمد(ص) از شام بازگشت و خدیجه برای پسر عموی نصرانی خود ماجرای داستان راهب و سایه افکندن فرشتگان بر پیامبر را نقل کرد و او نیز پیامبری محمد(ص) را بشارت داد و بار دوم نیز پس از نزول جبرئیل بر حضرت محمد(ص) رخ داد.[59] یکی از محققان در نقد این ماجرا مینویسد: «از نظر تاریخی، اخبار مربوط به ورقه و نقش او در قوت قلب دادن به پیامبر در آغاز بعثت را باید با توجه به جایگاه تاریخی خاندان زبیر و امکان فضیلتتراشی برای طایفه بنیاسد در نظر گرفت که آلزبیر، ورقه و خدیجه از آن طایفه بودند.[60] از بین مفسران، علامه طباطبایی داستان ورقه و مراجعه خدیجه به او را جهت تأیید نبوت همسرش و آرامش یافتن رسول خدا از صحبتهای او را نادرست میداند».[61] برخی نیز تردیدهایی را که هنگام نزول وحی به حضرت محمد(ص) نسبت دادهاند مغایر با آیه 11 سوره نجم _«ما کَذَبَ الفُؤادُ ما رَاَی»_ دانسته، تصریح کردهاند که نمیتوان تصور کرد پیامبری به رسالت و مسؤولیت هدایت مردم مبعوث شده باشد، اما پیک الهی را نشناسد و پیام او را تشخیص ندهد و نیازمند تأیید دیگری باشد.[62] از اینها گذشته، درباره زندهبودن ورقه هنگام بعثت حضرت محمد(ص) نیز تردید وجود دارد؛ چنانکه از زُهری نقل شده که ورقةبننوفل، پیش از اینکه پیامبر رسالت خویش را اظهار کند، از دنیا رخت بربسته بود.[63] در این میان، برخی بر این باورند که داستان خدیجه و ورقه در ارتباط با نبوت پیامبر که بهنوعی تحت تأثیر اسرائیلیات ساخته شده، از عُبَید بن عمیر (د 68ﻫ)، نخستین قصهخوان مکه است.[64] به عقیده جعفریان، تأکید بر نقش ورقةبننوفل، برای افزونی سهم بنیاسد در مسائل صدر اسلام بودهاست و پذیرفتن این امر که رسول خدا در شرایطی مبعوث شد که آگاهی کافی درباره وضع خویش نداشت دشوار بهنظر میرسد.[65]
5. اسلام خدیجه برخی منابع در مورد نخستین مسلمان اختلاف نظر دارند. ابنسعد در چند روایت علی(ع) را نخستین مسلمان معرفی کرده، اما بعد از آن با نقل روایتی از ابنعباس و روایتی از واقدی خدیجه را نخستین مسلمان دانستهاست. به گفته ابنعباس، نخستین مسلمان پس از خدیجه، علی(ع) بود.[66] به نوشته واقدی: «این مسأله مورد اتفاق است که نخستین کس از اهل قبله که دعوت رسول خدا را پذیرفت، خدیجه دختر خویلد بود و پس از او درباره سه شخص اختلاف است که کدامیک نخست مسلمان شدند؛ ایشان ابوبکر، على(ع) و زیدبنحارثهاند و صحیحترین روایت در مورد سن على(ع) هنگام اسلام یازده سال است».[67] ابنسعد در شرححال خدیجه نیز نخستین مسلمان بودن خدیجه، نمازگزاردنش با رسول خدا و نماز خواندن او و علی(ع) پشت سر پیامبر[68] را بیان کردهاست.[69] در اینکه خدیجه نخستین بانوی مسلمان بوده، اجماع وجود دارد؛[70] اما همانطور که ذکر شد، برخی منابع در اینکه اولین مسلمان خدیجه بوده یا علیبنابیطالب، اختلافنظر دارند.[71] ابنعبدالبَر نوشتهاست: «خدیجه اولین فردی بود که به خداوند و رسولش ایمان آورد و اجماع آن است که میان زنان و مردان او نخستین مسلمان بودهاست».[72] در اینباره باید گفت اگرچه ابنسعد در چند گزارش تقدم خدیجه را در اسلام گوشزد کرده، اما در برخی گزارشها سخنی از اسلام او به میان نیاوردهاست؛ مثلا در نقلی از رسول خدا بدون ذکر خدیجه، نام هفتتن از نخستین افرادی که اسلام خود را ظاهر ساختند آورده،[73] یا به نقل از واقدی، دختر خالدبنسعید، پدرش را پنجمین مسلمان معرفی کرده و پیش از او علی(ع)، ابوبکر، زیدبنحارثه و سعدبنابیوقاص را نام بردهاست.[74] این موضوع بیش از آنکه به اختلافات منابع تاریخی بازگردد ناشی از کماهمیتی جایگاه زن در نگاه مورخان و محدّثان بودهاست که گاه حضرت خدیجه را بهحساب نیاوردهاند.
6. نقش خدیجه در شِعب ابیطالب ابنسعد در گزارشهای خود درباره سالهای حصر پیامبر و بنیهاشم، از حضور خدیجه دوشادوش پیامبر و کمکهایی که بهواسطه او انجام میشد، یاد نکردهاست. وی در یک نقل کلی آوردهاست که قریش در طول سه سال محاصره آنان در دره، هر نوع همکاری، خرید و فروش، ازدواج و حتی سخنگفتن با بنیهاشم را ممنوع کرده بودند.[75] در برخی منابع به کمکهای مخفیانه و شبانه حکیمبنحزام، برادرزاده خدیجه،[76] یا ابوالعاص، خواهرزاده خدیجه[77] به شعبنشینان در آن ایام بسیار سخت توجه شدهاست. منابعی نیز در تأکید بر حمایتهای جانی و مالی خدیجه نوشتهاند: «بنیهاشم و بنیمطّلب سه سال در شعب ماندند[78] تا آنکه رسول خدا، ابوطالب و خدیجه تمام هستی و دارایی خود را از دست دادند و به سختی و ناداری افتادند».[79] به گزارش ابنشهرآشوب، خدیجه در این دوران اموال فراوانی در راه پیامبر خرج کرد.[80] گزارش طبرسی نیز مؤید انفاق تمام اموال خدیجه در آن ایام است.[81] ابنجوزی نیز به نقل از زهری گزارشی مبنی بر انفاق اموال خدیجه به رسول خدا آوردهاست.[82]
7. رحلت خدیجه و اندوه رسول خدا اکثر منابع وفات خدیجه را در سال دهم بعثت، سال وفات ابوطالب، دانستهاند؛ اما در تاریخ دقیق رحلت او اختلاف وجود دارد.[83] ابنسعد رحلت خدیجه را سیوپنج روز پس از درگذشت ابوطالب، یعنی سیوپنج روز پس از نیمه شوال سال دهم بعثت[84] و به روایتی، اندکی پس از بیرون آمدن بنیهاشم از شعب ابوطالب، در رمضان سال دهم بعثت، در شصتوپنجسالگی[85] گزارش کردهاست. کتاب الطبقات چند خبر در این موضوع ذکر کردهاست: مصیبت خواندن رحلت خدیجه، عدم تمایل پیامبر به خروج از منزل و افزایش آزاررسانی قریش[86] و ناراحتی محمد(ص) از رحلت همسر خود[87] از جمله این روایاتاند. ابنسعد در نقل برخی از این اخبار، ماجرا را به نفع عایشه بازگو کرده، او را بهترین جایگزین برای خدیجه و تسلیبخش رسول خدا معرفی کردهاست.[88] این در حالی است که اولین همسر پیامبر پس از خدیجه، عایشه نبوده، بلکه سوده بودهاست.[89] به روایت طبری، پیامبر پس از وفات خدیجه، عایشه را عقد کرد. محمد(ص) خوله دختر حکیم بن امیه را برای خواستگاری عایشه و سوده فرستاد[90] و سوده را _که بیوه بود_ پیش از عایشه به خانه برد.[91] بااینحال برخی منابع بدون اشاره به اینکه پیامبر ابتدا عایشه را عقد کرد تصریح دارند سوده اولین همسر پیامبر پس از رحلت خدیجه است.[92] ابنسعد به ذکر روایاتی نیز پرداختهاست که ظاهرا بیش از آنکه نشان محبت رسول خدا به خدیجه باشد، حاکی از جایگاه ویژه عایشه، نزد پیامبر است.[93] ابنسعد ناراحتی پیامبر را از فقدان خدیجه ذیل مدخل عایشه،[94] مطرح کرده، نوشتهاست: «پیامبر از مرگ خدیجه چنان افسرده و دلگیر شد که بر وجود عزیزش ترسیدند و سرانجام عایشه را به همسرى برگزید».[95] نیز در روایت داستانگونه دیگری که گویا در جهت بزرگنمایی عایشه، گزارش شده، نوشتهاست: «خداوند جبریل را فرستاد تا عایشه را در گهواره پیش پیامبر آورد و فرمود: «اى رسول خدا! این دختر پارهاى از اندوه تو را خواهد زدود و همین جایگزین خدیجه خواهد بود و سپس او را برد».[96] درباره این روایت باید پرسید دختر ششسالهای که ایام ازدواج با پیامبر _به گفته خود_ مشغول عروسکبازی و بازی با اطفال بوده،[97] برای رفع اندوه ایشان چه فایدهای میتوانست داشته باشد؟ بهنظر میرسد راوی ضمن اینکه عایشه را تسلیدهنده رسول خدا در فقدان خدیجه نشان داده، او را همسر منتخب پیامبر از سوی خداوند نیز مینمایاند، تا با بالا بردن مقام عایشه نزد رسول خدا، جایگاه عایشه را نزد جامعه مسلمین فرابرد.[98] علاوه بر اینکه عایشه حدود سه یا چهار سال پس از عقد وی در مکه، در نه یا دهسالگی به منزل پیامبر رفت.[99] بخاری در کتاب صحیح خود از قول عایشه آوردهاست که رسول خدا سه سال پس از وفات خدیجه مرا به ازدواج خود درآورد.[100] درباره سن عایشه هنگام ازدواج با رسول خدا هم نمیتوان با قاطعیت اظهارنظر کرد. برخی منابع ما را به نتایج متفاوتی رهنمون میسازند؛ بهعنوان نمونه در مورد خواهر عایشه، اسماء گفته شدهاست که او ده سال از عایشه بزرگتر بود و 27سال پیش از هجرت زاده شده بود و در سال 73ﻫ در صد سالگی از دنیا رفت.[101] بنابراین اسماء در سال اول بعثت 14 ساله و عایشه 4ساله بود؛ پس عایشه هنگام ازدواج با رسول خدا در سال 13 بعثت، 17 سال داشت. همچنین با توجه به گفته ابنهشام و نَوَوی _به نقل از ابنابیخَیثَمه_ که عایشه پس از 18 تن از مسلمانان به اسلام گروید،[102] باید او را بههنگام مسلمانی (در سالهای 1 یا 2 بعثت) دختری دستکم تازهبالغ (حدود 8-9 ساله) دانست.
8. فضایل خدیجه گویا ابنسعد از کنار برخی روایات که مؤید جایگاه ویژه خدیجه و محبوبیت او نزد پیامبر است گذشتهاست؛ برایمثال، به یکی از برجستهترین القاب خدیجه، طاهره، که در دوران جاهلیت به او اطلاق میشد، تصریح نمیکند و فقط در تکروایتی کوتاه، آنهم در خبر از نوه او، محمد، مینویسد: «به فرزندان و فرزندزادگان این محمد به احترام خدیجه "بنىطاهره" مىگفتند»[103] و بلافاصله پس از آن در دو روایت کنیه «امهند» را ذکر کرده است.[104] او در سومین تکرار از این کنیه، شرححال خدیجه را با این جمله به انتها رسانده است: «کانت تُکَنَّى أمَّهندٍ بِوَلَدِها مِن زوجِها أبیهالةَ التمیمیِّ؛ او به سبب پسری که از همسرش ابوهاله تمیمی بهدنیا آورد، کنیه اُمّهند دارد».[105]این در حالی است که منابع زیادی تصریح کردهاند که خدیجه لقب «طاهره» داشت.[106] ابنسعد بارها لقب «امالمؤمنین» را که در قرآن به تمام همسران پیامبر اطلاق شده، برای عایشه بهکار بردهاست،[107] اما نه تنها ذکری از این لقب برای خدیجه نکرده، بلکه القاب ویژهای را که پیامبر درباره خدیجه گفته نیز بیان نکردهاست؛ برای نمونه عبارت «افضل نساء اهلالجنة»،[108] «خیر نساء العالمین»،[109] «سیدة نساء العالمین»،[110] «سیدة نساء أهلالجنة»،[111] «خیر نساء هذهالامة»[112] و «صدّیقة أمتی».[113] برخی منابع خدیجه و سه زن دیگر، مریم دختر عمران، فاطمه دختر محمد(ص) و آسیه، همسر فرعون، را چهار زن برتر بهشتی خواندهاند.[114] به گزارش بلاذری، عایشه از پیامبر نقل کرد که «خدیجه بهترین زن دنیاست» و «در بهشت خانهای از طلا برای اوست که در آن سختی و مشقت وجود ندارد».[115] در گزارش او، عایشه به برتری خدیجه اعتراف کرده، گفتهاست: «انّی لَاَعرِفُ فضلَها؛ من همانا به برتری او وقوف دارم».[116] منابع بسیاری درباره سلام خداوند به خدیجه تصریح کردهاند که رسول خدا توسط جبرئیل، سلام پروردگار را به خدیجه رسانید و او را به خانهای از درّ و لؤلؤ در بهشت بشارت داد که هیچ رنج و سختی در آن نخواهد بود.[117] در سرتاسر کتاب الطبقات، عبارت دعایی «رضیالله عنها» درباره عایشه بهکار رفته، درحالیکه این عبارت یکبار هم برای خدیجه استفاده نشدهاست.[118] تردیدی نیست که عایشه در کتاب طبقات ابن سعد از بالاترین جایگاه در میان همسران پیامبر برخوردار است. ابنسعد ضمن روایات خود به ذکر فضایل عایشه بسیار پرداختهاست؛ مثلا بر اساس خبری، عایشه امتیازاتی را برای خود را قائل شد که به موجب آنها برسایر همسران رسول خدا برتری داشت.[119] عایشه گفتهاست: «با ده امتیاز بر دیگر زنان رسول خدا برترى داده شدهام». او فضایل خود را اینگونه برشمردهاست: «رسول خدا دوشیزهاى جز مرا به همسرى نگرفته[120] و زنى را که پدر و مادرش هر دو از مهاجران باشند، جز من برنگزیده است. خداوند حکم تبرئه مرا از آسمان نازل کردهاست. جبرئیل تصویر مرا که بر پارچه حریرى نقش بسته بود براى رسول خدا آورد و به آن حضرت گفت صاحب این چهره را به همسرى بگیرد. من و رسول خدا از آب یک ظرف غسل مىکردیم و این کار را پیامبر نسبت به هیچیک از زنان خود انجام نمىداد. در حالى که در خانه نماز مىگزارد، من از مقابل او رفتوآمد مىکردم و این کار را هم نسبت به هیچیک از همسران خود انجام ندادهاست. پیامبر هنگامى که با من بود، وحى بر او نازل مىشد و هنگامى که با زنهاى دیگرش بود، وحى بر او فرود نمىآمد. خداوند او را قبض روح فرمود، درحالىکه میان سینه و گلوى من تکیه داده بود، و در آن شبى رحلت کرد که نوبت من بود و در حجره من به خاک سپرده شد».[121] ابنسعد روایات دیگری دال بر جایگاه ویژه و منحصربهفرد عایشه آوردهاست؛ ازجمله روایات محبوبترین مردم نزد رسول خدا،[122] وضع مقرری بیشتر از سوی عمر در مقایسه با همسران دیگر پیامبر به دلیل محبوبیت بیشتر وی نزد رسول خدا،[123] سلام رساندن جبرئیل به عایشه[124] و معرفی عایشه[125] و حفصه،[126] بهعنوان همسران بهشتی رسول خدا. همانطور که ملاحظه شد، ابنسعد از کنار برخی اخبار خدیجه که در منابع به اشکال مختلف ذکر شده، عبور کرده، در عوض با چینش روایات و نشان دادن جایگاه ویژه عایشه، دختر خلیفه اول، و پس از آن بزرگ وانمودن نقش ابوبکر در زمان رسول الله[127] مخاطب را بدین سمت سوق میدهد که به لیاقت وی در ماجرای سقیفه و جانشینی پیامبر اذعان کند.
نتیجه 1. گزارش ابنسعد در مورد سن خدیجه و نحوه ازدواجش با پیامبر همسو و مطابق با بیشتر منابع است و از این رو نمیتوان با آراء برخی نویسندگان شیعی همداستان شد. 2. گزارش طبقات درباره تردید پیامبر در مواجهه با نزول اولین وحی قابل خدشه و احتمالا ساخته قُصّاص است. 3. ابنسعد خدیجه را نخستین مسلمان معرفی میکند که با توجه به زندگی مشترک وی با پیامبر کاملا معقول مینماید. 4. ابنسعد از نقش پررنگ خدیجه در شعب ابیطالب یادی نکرده و نیز او را امالمؤمنین نخوانده و عبارت دعایی «رضی الله عنها» را در پی نام او نیاوردهاست؛ درحالیکه برای دیگر همسران پیامبر چنین کردهاست. او میکوشد پس از رحلت خدیجه بالاترین جایگاه را در بین همسران پیامبر به عایشه دختر ابوبکر اختصاص دهد که با واقعیات تاریخی مطابقت ندارد.
کتابشناسی ابنابیالحدید، عبدالحمیدبنهبةالله، شرح نهجالبلاغه، قم، مکتبة آیةالله العظمی المرعشی النجفی، 1404ﻫ. ابناثیر، أبوالحسن علىبنمحمد جزرى، اسد الغابة فى معرفة الصحابة بیروت، دارالفکر، 1409ﻫ/ 1989م. ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1410ﻫ/1990م. ابنشهرآشوب، مناقب آلأبیطالب، تصحیح لجنة من اساتذة، نجف، المطبعة الحیدریه، 1376ﻫ/ 1956م. ابنعبدالبر، أبوعمر یوسفبنعبداللهبنمحمد، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب، تحقیق على محمد البجاوى، بیروت، دارالجیل، 1412ﻫ/ 1992م. ابنالعبری، ابوالفرج، تاریخ مختصر الدول، تحقیق أنطون صالحانی الیسوعی، بیروت، دارالشرق، 1992م. ابنعساکر، أبوالقاسم علیبنالحسنبنهبةاللهبنعبدالله الشافعی، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق عمرو بن غرامه العمروی، بیروت، دارالفکر، 1415ﻫ / 1995م. ابنفتال نیشابورى، محمدبنحسن، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، قم، دلیل ما، 1423ﻫ. ابنمشهدی، ابوجعفر محمدبنجعفربنعلی الحائری، اقرار الصحابه بفضل امام الهدی و القرابه، بیجا، مکتبه العلامه المجلسی، 1439ﻫ. ابنهشام، عبدالملکبنهشام الحمیرى المعافرى، السیرة النبویة، تحقیق مصطفى السقا و ابراهیم الأبیارى و عبد الحفیظ شلبى، بیروت، دارالمعرفة، بىتا. ابونعیم اصفهانی، احمدبنعبدالله، معرفة الصحابة، ریاض، دارالوطن للنشر، 1419ﻫ. اربلى، ابوالحسن علیبنعیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، قم، رضى، 1421ﻫ. اصفهانی، ابوالفرج علىبنالحسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق سید احمد صقر، بیروت، دارالمعرفة، بىتا. بخاری، ابوعبدالله محمدبناسماعیل، صحیح البخاری، بیجا، دارطوقالنجاة، 1422ﻫ. بلاذری، أحمدبنیحیىبنجابر، انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى، بیروت، دارالفکر، 1417ﻫ / 1996م. تهرانی، حسین، خصایص امالمؤمنین خدیجة الکبری سلام الله علیها: ویژگیهای حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها، قم، طوبای محبت، 1393ش. جعفریان، رسول، قصهخوانان در تاریخ اسلام و ایران، قم، دلیل ما، 1378ش. همو، تاریخ سیاسی اسلام (1): سیره رسول خدا، قم، دلیل ما، 1382ش. حاکم نیشابوری، ابوعبدالله محمدبنعبدالله، فضائل فاطمة الزهرا علیهاالسلام، تحقیق و ترجمه محمود نعمتی، تهران، نشر سخن، 1396ش. خلیفةبنخیاط، أبوعمرو خلیفةبنخیاط الشیبانی العصفری، طبقات خلیفةبنخیاط، تحقیق سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، 1414ﻫ / 1993م. خندان، علیاصغر، مغالطات، قم، بوستان کتاب، 1384ش. سبطبنجوزى، شمسالدین ابوالمظفر، تذکرة الخواص، قم، منشورات الشریف الرضى، 1418ﻫ. سمعانی، عبدالکریمبنمحمدبنمنصور التمیمی السمعانی المروزی، الأنساب، تحقیق عبدالرحمنبنیحیى المعلمی الیمانی و دیگران، حیدرآباد، مجلس دائرةالمعارف العثمانیة، 1382ﻫ / 1962م. شریف مرتضی، أبوالقاسم علیبنحسین الموسوی، الشافی فی الإمامة، تحقیق السیدعبدالزهراء الحسینی الخطیب، تهران، موسسة الصادق علیه السلام للطباعة و النشر، بیتا. شهیدی، سیدجعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376ش. همو، زندگانی فاطمه زهرا (س)، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1386ش. صدوق، ابوجعفر محمدبنعلیبنحسینبنموسیبنبابویه القمی، الامالی، تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة - مؤسسة البعثة، قم، موسسة البعثة، 1417ﻫ. صفری فروشانی، نعمتالله و داوود کاظمپور، «بررسی و تحلیل سن حضرت خدیجه در ازدواج با پیامبر (با تأکید بر منابع تاریخی)»، مجموعه مقالات همایش صدف کوثر حضرت خدیجه، قم،جامعة المصطفی العالمیه، 1397ش. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374ش. طبرسى، فضلبنحسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، قم، آلالبیت، 1417ﻫ. طبری، أبوجعفر محمدبنجریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، 1387ﻫ / 1967م. طوسی، ابوجعفر محمّدبنحسنبنعلیبنحسن، تلخیص الشافی، تحقیق سیدحسین بحرالعلوم، نجف، بینا، 1383ﻫ . همو، الأمالی، قم، مؤسسة البعثة، ١٤١٤ﻫ. عالمی، سیدعلیرضا، «زیستنامه مستند حضرت خدیجه»، مجموعه مقالات همایش صدف کوثر حضرت خدیجه، قم، جامعة المصطفی العالمیه، 1397ش. عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، قم، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، سازمان چاپ و نشر، 1426ﻫ / 1385ش. کوفی، أبوالقاسم علیبناحمد، الاستغاثه فی بدع الثلاثه، تهران، اعلمی، 1373ش. گوهری فخرآباد، مصطفی، طبقات ابنسعد در ترازوی نقد: بررسی اخبار خلفای راشدین در کتاب الطبقات الکبری، تهران، سفیر اردهال، 1396ش. محمدزاده، مرضیه، خدیجه سلام الله علیها؛ همتای بیهمتا، تهران، اطلاعات، 1397ش. همو، زنان پیامبر اکرم (ص) و زنان با پیامبر اکرم (ص)، تهران، امیرکبیر، 1395ش. مسعودی، ابوالحسن علىبنحسینبنعلى، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، 1409ﻫ . همو، التنبیه و الإشراف، تحقیق عبدالله اسماعیل الصاوى، قاهرة، دارالصاوی، بىتا. مقدسی، مطهربنطاهر، البدء و التاریخ، بورسعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بىتا. میرشریفی، سیدعلی، پیامآور رحمت، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، 1385ش. نصیری، محمد، تاریخ تحلیلی صدر اسلام، قم، دفتر نشر معارف، 1389ش. نووی، ابوزکریا یحییبنشرف، تهذیب الاسماء و اللغات، بیروت، دارالکتب العلمیة، بیتا. یعقوبى، احمدبناسحاقبنجعفربنوهب، تاریخ الیعقوبی، بیروت ، دارصادر، بىتا. یوسفی غروی، شیخ محمد هادی، موسوعة التاریخ الاسلامی، قم – تهران، مجمع الفکر الاسلامی، 1417ﻫ. Hussain, Naseeha S., “Khadija and Aisha: A Study of Premodern and Modern Scholarly Portrayals”, Graduate College of the University of Illinois at Urbana‐Champaign, 2015. [1]. تاریخ دریافت: 22/2/1399؛ تاریخ پذیرش: 10/6/1399 [2]. رایانامه (مسؤول مکاتبات): Khatami110@gmail.com [3]. رایانامه: gohari-fa@um.ac.ir [4]. درباره شرححال ابنسعد و کتاب الطبقات الکبری، نک. گلشنی، «ابنسعد»، دایرة المعارف بزرگ اسلامی؛ Fuck, J., “IBN SA‘D”, Encyclopedia of Islam, Second edition. [5]. کاظمبیکی، محمدعلی؛ مصطفی گوهری فخرآباد، «نگاه اهلحدیثی ابنسعد به تاریخ صدر اسلام: بررسی موردی شرححال امام علی (ع) در کتاب الطبقات الکبری»، مطالعات اسلامی: تاریخ و فرهنگ، ش 92، بهار و تابستان 1393ش، ص57- 84. [6]. گوهری فخرآباد، مصطفی، طبقات ابن سعد در ترازوی نقد، تهران، سفیر اردهال، 1396ش. [7]. حسینی، سیدعبدالله، «بررسی گزارش محمدبنسعد از زندگی و قیام امام حسین(ع)»، سخن تاریخ، ش5، تابستان 1388ش، ص33- 78. [8]. بهرامی، معصومه، «بازخوانی شخصیت حضرت خدیجه علیها السلام در منابع اهلسنت»، نامه جامعه، ش130، تابستان 1398ش، ص 67- 86. [9]. از جمله مهمترین این آثار: محمدزاده، مرضیه، خدیجه، همتای بیهمتا، تهران، روزنامه اطلاعات، 1397ش؛ تهرانی، حسین، خصائص امالمؤمنین خدیجة الکبری ـ سلام الله علیها ـ، قم، طوبای محبت، 1393ش؛ رفیعی، ناصر، شناختنامه حضرت خدیجه ـ علیها السلام ـ، قم، جامعة المصطفی العالمیة، 1398ش؛ زهراوی، عبدالحمید، خدیجة امّالمؤمنین، بیجا، دارالهلال، 1382ﻫ (نکته جالب درباره زهراوی این است که او برخلاف بقیه، ازدواجهای پیشین خدیجه را پذیرفتهاست: ص 110- 111)؛ القرشی، باقر شریف، امّالمؤمنین حضرت خدیجه ـ سلام الله علیها ـ، مترجم سید محمد صالحی، قم، دارالتهذیب، 1395ش؛ مجموعه مقالات همایش صدف کوثر حضرت خدیجه علیها السلام، قم، مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، 1396ش؛ از دو مقاله این کتاب (صفری فروشانی، نعمتالله؛ داوود کاظمپور، «بررسی و تحلیل سن حضرت خدیجه در ازدواج با پیامبر (با تأکید بر منابع تاریخی)» و عالمی، سیدعلیرضا، «زیستنامه مستند حضرت خدیجه») در این پژوهش استفاده شد. [10]. محمودپور، محمد، سایبان آفتاب: بررسی تاریخی زندگی امالمؤمنین خدیجه سلام الله علیها، تهران، سلمان پاک، 1398ش. [11]. مانند بحار الانوار مجلسی، نهایة الارب نویری، عیون الاثر ابن سیدالناس، تاریخ اسلام حسن ابراهیم حسن و تاریخ پیامبر اسلام آیتی. [12]. کتاب حاضر پایاننامه کارشناسی ارشد نویسنده با مشخصات زیر است: محمودپور، محمد، نقش امالمؤمنین خدیجه در تاریخ اسلام، پایاننامه کارشناسی ارشد رشته تاریخ و تمدن ملل اسلامی، دانشگاه تهران، 1378ش. [13]. Hussain, Naseeha S., “Khadija and Aisha: A Study of Premodern and Modern Scholarly Portrayals”, Graduate College of the University of Illinois at Urbana‐Champaign, 2015. [14]. Hussain, 2. [15]. ابنسعد، 1/ 105، 8/ 12، 14. [16]. همو، 8/ 13. [18]. ابنسعد، 8/ 13. [19]. برای روایت تولد حکیمبنحزام در مکه نک. ابنعبدالبر، 1/ 362؛ ابناثیر، 1/ 522. [20]. صفریفروشانی، 1/ 224-225. [21]. برای اطلاعات بیشتر درباره ابوبشر محمد بن احمد دولابی، نک. سمعانی، 5/ 413- 414. [22]. یوسفی غروی، 1/ 334 - 336. [23]. شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا (س)، 23؛ همو، تاریخ تحلیلی اسلام، 40. [24]. به گزارش بلاذری، ورقةبننوفلبناسدبنعبدالعزیبنقصی، پسرعموی خدیجه، نصرانی شد و با همان دین در شام از دنیا رفت (بلاذری، 1/ 106). برخی معتقدند او پس از بعثت در مکه از دنیا رفت و همانجا دفن شد (همانجا). به تصریح بلاذری، نقلهای دیگری هم در این خصوص وجود دارد (همانجا). مسعودی درباره ورقه نوشتهاست که او کتب پیشینیان را خوانده، علم آموخته و از بتپرستی بیزار بود (مسعودی، مروج الذهب، 1/ 87). بنابر گزارش او درباره ورقه اختلاف نظر وجود دارد. برخی معتقدند ظهور پیامبر را درک نکرد و نصرانی مرد و برخی گفتهاند به دین اسلام گروید و پیامبر را مدح کرد (همانجا). [25]. ابنسعد، 8/ 11. .[26] نام کامل هندبننبّاش را أبوهاله، زرارةبننباشبنحبیببنصردبنسلامةبنجروةبنأسیدبنعمروبنتمیم گفتهاند (خلیفهبنخیاط، 1/87-88). ابنعبدالبر او را هندبنأبىهالة اسیدی تمیمی نامیده، تذکر داده که در نام کاملش اختلاف نظر وجود دارد (ابنعبدالبر، 4/ 1544). [27]. به گزارش ابنسعد، ابوهاله را پسر نباشبنزرارةبنوقدانبنحبیببنسلامةبنغوىّبنجروةبناسیدبنعمروبنتمیم نامیدهاند. پدرش در میان قوم خود، از شرافت برخوردار بود. آنها به مکه کوچ کرده، با خاندان عبدالداربنقصی همپیمان شده بودند. در میان قریش ازدواج با همپیمانان مرسوم بود (ابنسعد، 8/ 11). [28]. همانجا. [29]. همو، 8/ 174. [30]. سبطبنجوزی، 271. [31]. ابنهشام،2/ 643 -644؛ بلاذری، 1/ 406؛ طبری، 3/ 161؛ ابنحماد دولابی، 45 - 46؛ مقدسی، 4/ 138؛ ابوالفرج اصفهانی، 1/ 58؛ ابنعبدالبر، 4/ 1817؛ ابنشهرآشوب، 1/ 137؛ ابنعساکر، 3/190؛ طبرسی، 1/ 274؛ سبطبنجوزی، 271؛ اربلی، 1/ 481. [33]. خبر مذکور یافت نشد. شیخ طوسی در الامالی، هندبنابیهاله را به عنوان فرزند خدیجه و ربیبه پیامبر(ص) ذکر کردهاست (طوسی، 463). [34]. ابنشهرآشوب، 1/ 138. [35]. بلاذری، 1/ 406. [36]. ابنشهرآشوب، 1/137. نویسنده در روایتی هندبنابیهاله را خواهر فاطمه(س) (ابنشهر آشوب، 1/123) خوانده و در معرفی همسران پیامبر نیز از عایشه به عنوان تنها همسر دوشیزه ایشان یاد کردهاست (همو، 1/ 138). [37]. کوفی، 1/ 115. [38]. همانجا. .[39] همانجا. این شیوه استدلال، یادآور یکی از انواع مغالطات موسوم به «تلهگذاری» است. در این روش با تعریف کردن از مخاطب از او میخواهیم سخن ما را بپذیرید، مثلا «از فرد تحصیلکرده و فهمیدهای مثل شما بعید است چنین مطلبی را نپذیرد» (خندان، 127). [40]. میرشریفی، 17. [41]. همانجا. [42]. ابنسعد، 8/ 11. [43]. همانجا. [44]. صدوق، 690-691. [45]. برای موارد مشابه نک. ابنفتال نیشابوری، 1/ 329؛ ابنشهرآشوب، 3/ 118. [46]. ابنسعد، 8/ 181. [47]. طبرسی، 1/290. [49]. ابنسعد، 1/ 105؛ ابنهشام، 1/ 189؛ بلاذری، 1/ 98؛ طبری، 2/ 281. [50]. ابنسعد، 1/ 105. [51]. همو، 8/ 13. [52]. ابنسعد، 1/ 106. [53]. ابنسعد، 1/ 106، 8/ 13. [54]. صفری فروشانی، 1/ 209-210. [55]. برای اطلاع بیشتر در خصوص چگونگی نزول وحی از نگاه یکی از نویسندگان شیعه، نک. ابنشهرآشوب، 1/41. [56]. ابنسعد، 1/ 153؛ نیز: بلاذری، 1/ 104. [57]. همانجا. نیز: ابنشهرآشوب، 1/ 42. [58]. ابنسعد، 1/ 15. [59]. ابنهشام، 1/ 237 – 238. [60]. عالمی، 1/ 63. [61]. به نوشته علامه طباطبایی: «حق این است که نبوت و رسالت ملازم با یقین و ایمان صد در صد شخص پیغمبر و رسول است. او قبل از هر کس دیگر یقین به نبوت خود از جانب خداى تعالى دارد و باید هم چنین باشد. روایات وارده از ائمه اهلبیت (علیهم السلام) هم همین را مىگوید» (طباطبایی، 20/ 557). [62]. نصیری، 79. [63]. مقدسی، 4/ 143. [64]. جعفریان، قصهخوانان در تاریخ اسلام و ایران، 64- 65. [65]. همو، تاریخ سیاسی اسلام (1): سیره رسول خدا، 229. [66]. ابنسعد، 3/ 15. [67]. همانجا. .[68] عباس، عموی پیامبر، محمد(ص)، علی(ع) و خدیجه را کنار مکه مشغول نماز دید و سوگند یاد کرد بر روی زمین کسی جز این سهتن را بر این آیین نمیداند (ابنسعد، 8/ 14؛ طبری، 2/ 311؛ طبرسی، 1/ 105). این روایت نهتنها از خدیجه تصویر یک زن دیندار را به نمایش میگذارد، بلکه نشانه آن است که او در راستای تبلیغ و گسترش دین اسلام در کنار همسر قرار گرفته بود (Hussain,7). [69]. ابنسعد، 8/ 13-14. [70]. نک. ابنهشام، 1/240؛ یعقوبی، 2/23؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، 198؛ طبری، 2/311؛ ابنحماد دولابی، 53؛ ابنعبدالبر، 4/ 1821؛ مقدسی، 4/143؛ ابنعساکر، 3/ 191؛ طبرسی، 1/ 103. [71]. برای ملاحظه روایاتی که علی(ع) را نخستین مسلمان میداند، نک. ابنشهرآشوب، 1/ 289-290. [72]. ابنعبدالبر، 4/ 1819. [73]. به گزارش ابنسعد این هفتتن عبارتند از پیامبر، ابوبکر، بلال، خَبّاب، صُهَیب، عمار و مادرش سمیه (ابنسعد، 3/ 176). [74]. همو، 4/72. نیز: به گزارش ابنسعد، عمروبنعبسه از رسول خدا پرسید چه کسانی در آیین اسلام همراه ایشان هستند؟ حضرت پاسخ داد فقط دو مرد با او هستند: ابوبکر و بلال. عمروبنعبسه همان هنگام اسلام آورد و خود را چهارمین مسلمان خواند (ابنسعد، 7/283). [75]. همو، 1/148. [76]. ابنهشام، 1/353-354؛ بلاذری، 1/235؛ طبری، 2/336. [77]. ابنشهرآشوب، 1/59. .[78] مدت اقامتشان در حصار سه سال، به قولى، دو سال و نیم و به قولى دو سال بود (مسعودی، التنبیه و الاشراف، 199-200). [79]. یعقوبی، 2/31. [80]. ابنشهرآشوب، 1/58. [81]. طبرسی، 1/125. [82]. سبطبنجوزی، 273. [83]. به گزارش یعقوبی، خدیجه سه روز پیش از وفات ابوطالب، در رمضان سه سال پیش از هجرت، از دنیا رفت (یعقوبی، 2/35). به گزارش مسعودی، ابوطالب و خدیجه به فاصله سه روز از یکدیگر و به قولی بیشتر درگذشتند (مسعودی، التنبیه و الاشراف، 199 - 200). [84]. ابنسعد، 1/100. [85]. همو، 8/ 15، 174. [86]. همو، 1/164. [87]. همو، 8/ 46. [88]. همو، 8/62. [89]. همو، 4/154. [90]. طبری، 3/ 163-164. [91]. همو، 3/ 163. [92]. مقدسی، 5/ 8؛ ابنشهرآشوب، 3/ 138. [93]. نک. ادامه. [94]. ابنسعد، 8/ 46 - 64. [95]. همو، 8/47. [96]. همو، 8/62. [97]. همو، 8/47. [98]. Hussain, 16-17. [99]. ابنهشام، 2/644. [100]. بخاری، 5/38. [101]. ابونعیم اصفهانی، 6/3253. [102]. ابنهشام، 1/254؛ نووی، 2/351. [103]. ابنسعد، 8/12. [104]. همانجا. [105]. همو، 8/ 15. [106]. بلاذری، 3/97؛ طبری، 7/567؛ ابناثیر، 6/78؛ ابنعبدالبر، 4/1817؛ ابنعساکر، 3/131؛ سبطبنجوزی، 201. [107]. برای نمونه نک. ابنسعد، 1/310، 6/141، 7/70. [108]. طبرسی، 1/296؛ ابناثیر، 6/83. [109]. بلاذری، 1/412. [110]. ابنابیالحدید، 15/278؛ ابنعبدالبر، 4/1821؛ حاکم نیشابوری، 105؛ ابنعساکر، 70/ 109. [111]. «خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد، مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم، همسر فرعون» (ابنعبدالبر، 4/ 1821؛ حاکم نیشابوری، 105). [112]. سبطبنجوزی، 272. [113]. ابنعساکر، 70/118. [114]. نک. ابنعبدالبر، 4/ 1823؛ ابناثیر، 6/ 83؛ طبرسی، 1/ 295؛ اربلی، 1/ 428؛ ابنابیالحدید، 10/ 266. [115]. بلاذری، 1/412. [116]. همانجا. [117]. یعقوبى، 2/35؛ ابنحماد دولابی، 61؛ اربلی، 1/350. [118]. نک. ابنسعد، جم. [119]. همو، 8/ 51- 52. [120]. به گزارش ابنسعد، هنگامیکه رسول خدا عایشه را در ششسالگی خواستگاری کرد، ابوبکر دخترش را به مطعِمبنعَدیّبننوفلبنعبدمناف وعده داده بود تا او را به همسری پسرش جُبیر بدهد. ابوبکر از رسول خدا فرصت خواست تا موضوع را لغو کند (ابنسعد، 8/ 46). او در گزارش دیگری بیان کرده که مطعم عایشه را برای پسرش جبیر نامزد کرده بود و جبیر عایشه را طلاق داد و رسول خدا به همسری گرفت (همو، 8/ 47). [121]. ابنسعد، 8/50-51. به این روایت نقدهای زیادی وارد است، برای نمونه نک. محمدزاده، زنان پیامبر اکرم(ص) و زنان با پیامبر اکرم(ص)، 68. [122]. ابنسعد، 8/53. [123]. همانجا. [124]. همو، 8/54. [125]. همو، 8/52. [126]. همو، 8/67. [127]. گوهری، 85-99. | ||
مراجع | ||
ابنابیالحدید، عبدالحمیدبنهبةالله، شرح نهجالبلاغه، قم، مکتبة آیةالله العظمی المرعشی النجفی، 1404ﻫ. ابناثیر، أبوالحسن علىبنمحمد جزرى، اسد الغابة فى معرفة الصحابة بیروت، دارالفکر، 1409ﻫ/ 1989م. ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1410ﻫ/1990م. ابنشهرآشوب، مناقب آلأبیطالب، تصحیح لجنة من اساتذة، نجف، المطبعة الحیدریه، 1376ﻫ/ 1956م. ابنعبدالبر، أبوعمر یوسفبنعبداللهبنمحمد، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب، تحقیق على محمد البجاوى، بیروت، دارالجیل، 1412ﻫ/ 1992م. ابنالعبری، ابوالفرج، تاریخ مختصر الدول، تحقیق أنطون صالحانی الیسوعی، بیروت، دارالشرق، 1992م. ابنعساکر، أبوالقاسم علیبنالحسنبنهبةاللهبنعبدالله الشافعی، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق عمرو بن غرامه العمروی، بیروت، دارالفکر، 1415ﻫ / 1995م. ابنفتال نیشابورى، محمدبنحسن، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، قم، دلیل ما، 1423ﻫ. ابنمشهدی، ابوجعفر محمدبنجعفربنعلی الحائری، اقرار الصحابه بفضل امام الهدی و القرابه، بیجا، مکتبه العلامه المجلسی، 1439ﻫ. ابنهشام، عبدالملکبنهشام الحمیرى المعافرى، السیرة النبویة، تحقیق مصطفى السقا و ابراهیم الأبیارى و عبد الحفیظ شلبى، بیروت، دارالمعرفة، بىتا. ابونعیم اصفهانی، احمدبنعبدالله، معرفة الصحابة، ریاض، دارالوطن للنشر، 1419ﻫ. اربلى، ابوالحسن علیبنعیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، قم، رضى، 1421ﻫ. اصفهانی، ابوالفرج علىبنالحسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق سید احمد صقر، بیروت، دارالمعرفة، بىتا. بخاری، ابوعبدالله محمدبناسماعیل، صحیح البخاری، بیجا، دارطوقالنجاة، 1422ﻫ. بلاذری، أحمدبنیحیىبنجابر، انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى، بیروت، دارالفکر، 1417ﻫ / 1996م. تهرانی، حسین، خصایص امالمؤمنین خدیجة الکبری سلام الله علیها: ویژگیهای حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها، قم، طوبای محبت، 1393ش. جعفریان، رسول، قصهخوانان در تاریخ اسلام و ایران، قم، دلیل ما، 1378ش. همو، تاریخ سیاسی اسلام (1): سیره رسول خدا، قم، دلیل ما، 1382ش. حاکم نیشابوری، ابوعبدالله محمدبنعبدالله، فضائل فاطمة الزهرا علیهاالسلام، تحقیق و ترجمه محمود نعمتی، تهران، نشر سخن، 1396ش. خلیفةبنخیاط، أبوعمرو خلیفةبنخیاط الشیبانی العصفری، طبقات خلیفةبنخیاط، تحقیق سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، 1414ﻫ / 1993م. خندان، علیاصغر، مغالطات، قم، بوستان کتاب، 1384ش. سبطبنجوزى، شمسالدین ابوالمظفر، تذکرة الخواص، قم، منشورات الشریف الرضى، 1418ﻫ. سمعانی، عبدالکریمبنمحمدبنمنصور التمیمی السمعانی المروزی، الأنساب، تحقیق عبدالرحمنبنیحیى المعلمی الیمانی و دیگران، حیدرآباد، مجلس دائرةالمعارف العثمانیة، 1382ﻫ / 1962م. شریف مرتضی، أبوالقاسم علیبنحسین الموسوی، الشافی فی الإمامة، تحقیق السیدعبدالزهراء الحسینی الخطیب، تهران، موسسة الصادق علیه السلام للطباعة و النشر، بیتا. شهیدی، سیدجعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376ش. همو، زندگانی فاطمه زهرا (س)، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1386ش. صدوق، ابوجعفر محمدبنعلیبنحسینبنموسیبنبابویه القمی، الامالی، تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة - مؤسسة البعثة، قم، موسسة البعثة، 1417ﻫ. صفری فروشانی، نعمتالله و داوود کاظمپور، «بررسی و تحلیل سن حضرت خدیجه در ازدواج با پیامبر (با تأکید بر منابع تاریخی)»، مجموعه مقالات همایش صدف کوثر حضرت خدیجه، قم،جامعة المصطفی العالمیه، 1397ش. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374ش. طبرسى، فضلبنحسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، قم، آلالبیت، 1417ﻫ. طبری، أبوجعفر محمدبنجریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، 1387ﻫ / 1967م. طوسی، ابوجعفر محمّدبنحسنبنعلیبنحسن، تلخیص الشافی، تحقیق سیدحسین بحرالعلوم، نجف، بینا، 1383ﻫ . همو، الأمالی، قم، مؤسسة البعثة، ١٤١٤ﻫ. عالمی، سیدعلیرضا، «زیستنامه مستند حضرت خدیجه»، مجموعه مقالات همایش صدف کوثر حضرت خدیجه، قم، جامعة المصطفی العالمیه، 1397ش. عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، قم، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، سازمان چاپ و نشر، 1426ﻫ / 1385ش. کوفی، أبوالقاسم علیبناحمد، الاستغاثه فی بدع الثلاثه، تهران، اعلمی، 1373ش. گوهری فخرآباد، مصطفی، طبقات ابنسعد در ترازوی نقد: بررسی اخبار خلفای راشدین در کتاب الطبقات الکبری، تهران، سفیر اردهال، 1396ش. محمدزاده، مرضیه، خدیجه سلام الله علیها؛ همتای بیهمتا، تهران، اطلاعات، 1397ش. همو، زنان پیامبر اکرم (ص) و زنان با پیامبر اکرم (ص)، تهران، امیرکبیر، 1395ش. مسعودی، ابوالحسن علىبنحسینبنعلى، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجرة، 1409ﻫ . همو، التنبیه و الإشراف، تحقیق عبدالله اسماعیل الصاوى، قاهرة، دارالصاوی، بىتا. مقدسی، مطهربنطاهر، البدء و التاریخ، بورسعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بىتا. میرشریفی، سیدعلی، پیامآور رحمت، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، 1385ش. نصیری، محمد، تاریخ تحلیلی صدر اسلام، قم، دفتر نشر معارف، 1389ش. نووی، ابوزکریا یحییبنشرف، تهذیب الاسماء و اللغات، بیروت، دارالکتب العلمیة، بیتا. یعقوبى، احمدبناسحاقبنجعفربنوهب، تاریخ الیعقوبی، بیروت ، دارصادر، بىتا. یوسفی غروی، شیخ محمد هادی، موسوعة التاریخ الاسلامی، قم – تهران، مجمع الفکر الاسلامی، 1417ﻫ. Hussain, Naseeha S., “Khadija and Aisha: A Study of Premodern and Modern Scholarly Portrayals”, Graduate College of the University of Illinois at Urbana‐Champaign, 2015. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,051 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 260 |