تعداد نشریات | 50 |
تعداد شمارهها | 2,232 |
تعداد مقالات | 20,475 |
تعداد مشاهده مقاله | 25,227,162 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 22,858,858 |
نکات انتقادی از عدالت زیستمحیطی و توسعه پایدار | ||||||||
علوم و تکنولوژی محیط زیست | ||||||||
مقاله 8، دوره 22، شماره 8 - شماره پیاپی 99، آبان 1399، صفحه 103-111 اصل مقاله (315.37 K) | ||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||||||||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22034/jest.2020.35125.4221 | ||||||||
نویسندگان | ||||||||
پیمان نمامیان 1؛ سبحان طیبی 2 | ||||||||
1استادیار گروه حقوق دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه اراک، اراک، ایران. *(مسوول مکاتبات) | ||||||||
2مدرس گروه حقوق محیط زیست، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقبقات، تهران، ایران. | ||||||||
چکیده | ||||||||
جامعه بینالمللی بیشتر از قبل با مشکلات زیستمحیطی مانند جنگلزدایی، گرم شدن زمین، آلودگی محیط زیست، انقراض گونهها و بیابانزدایی و مشکلات دیگر مواجه شده است. توسعه جامعه بشری در طول قرنها به گونهای بوده که نمیتواند فقط به محیط زیست اتکا کند. در این راستا توسعه اقتصادی، علمی و تکنولوژیکی در مکان و زمان شکل میگیرد. در مسیر این توسعه بنابر دغدغه های بشری، پایداری مساله ای است که حقوق نسل های آینده را تضمین می نماید. اگرچه چارچوب های حقوق همبستگی نیز در این مسیر گام های بلندی برداشته اما شرایط مقتضی به هر نحو کفایت موضوع را نکرده است. از این رو، ماهیت مکانی و زمانی توسعه بشر باعث ایجاد نگرانیهایی در مورد حقوق بشر در برابر محیط زیست شده است. این مقاله با استفاده از تحلیل مفهومی به بررسی منتقدانه مفاهیم عدالت زیستمحیطی و توسعه پایدار پرداخته است و به اثبات رسانده که توسعه با معنی و مفهوم به مضمون مواردی مثل احترام به محیط زیست و احترام به حقوقی است که بشر در برابر محیط زیست دارد. این مقاله چنین نتیجهگیری کرده که خوشبختی و سعادت جهانی فقط در جو تفاهم میان کشورها بر این مبنا که حفاظت از محیط زیست و پایداری آن به مضمون احترام به حقوق محیط زیست است، دست یافتنی میباشد. لذا یکی از پیشنهادهای این مقاله پایهگذاری تلاش های مرتبط با توسعه پایدار براساس عدالت زیستمحیطی است. | ||||||||
کلیدواژهها | ||||||||
محیط زیست؛ حق؛ عدالت زیستمحیطی؛ حقوق بشر؛ توسعه پایدار | ||||||||
اصل مقاله | ||||||||
علوم و تکنولوژی محیط زیست، دورهبیست و دوم، شماره هشت، آبان ماه 99
نکات انتقادی از عدالت زیستمحیطی و توسعه پایدار پیمان نمامیان[1]* سبحان طیبی[2]
چکیده جامعه بینالمللی بیشتر از قبل با مشکلات زیستمحیطی مانند جنگلزدایی، گرم شدن زمین، آلودگی محیط زیست، انقراض گونهها و بیابانزدایی و مشکلات دیگر مواجه شده است. توسعه جامعه بشری در طول قرنها به گونهای بوده که نمیتواند فقط به محیط زیست اتکا کند. در این راستا توسعه اقتصادی، علمی و تکنولوژیکی در مکان و زمان شکل میگیرد. در مسیر این توسعه بنابر دغدغه های بشری، پایداری مساله ای است که حقوق نسل های آینده را تضمین می نماید. اگرچه چارچوب های حقوق همبستگی نیز در این مسیر گام های بلندی برداشته اما شرایط مقتضی به هر نحو کفایت موضوع را نکرده است. از این رو، ماهیت مکانی و زمانی توسعه بشر باعث ایجاد نگرانیهایی در مورد حقوق بشر در برابر محیط زیست شده است. این مقاله با استفاده از تحلیل مفهومی به بررسی منتقدانه مفاهیم عدالت زیستمحیطی و توسعه پایدار پرداخته است و به اثبات رسانده که توسعه با معنی و مفهوم به مضمون مواردی مثل احترام به محیط زیست و احترام به حقوقی است که بشر در برابر محیط زیست دارد. این مقاله چنین نتیجهگیری کرده که خوشبختی و سعادت جهانی فقط در جو تفاهم میان کشورها بر این مبنا که حفاظت از محیط زیست و پایداری آن به مضمون احترام به حقوق محیط زیست است، دست یافتنی میباشد. لذا یکی از پیشنهادهای این مقاله پایهگذاری تلاش های مرتبط با توسعه پایدار براساس عدالت زیستمحیطی است.
واژههای کلیدی: محیط زیست، حق، عدالت زیستمحیطی، حقوق بشر، توسعه پایدار.
Critical Notes on Environmental Justice and Sustainable Development
Peyman Namamian[3]* Sobhan Tayebi[4]
Abstract The international community is increasingly facing environmental problems such as deforestation, global warming, environmental pollution, species extinction and desertification, and more. The development of human society over the centuries has been such that it cannot rely solely on the environment. In this regard, economic, scientific and technological development is formed in space and time. In the course of this development, according to human concerns, sustainability is an issue that guarantees the rights of future generations. Although the frameworks of solidarity law have also taken great strides in this direction, the appropriate conditions have not been sufficient in any way. Hence, the spatial and temporal nature of human development has raised concerns about human rights and the environment. Using conceptual analysis, this article critically examines the concepts of environmental justice and sustainable development and proves that development is meaningful in terms of issues such as respect for the environment and respect for human rights against the environment. This article concludes that global happiness and prosperity can only be achieved in an atmosphere of understanding between nations on the basis that the protection of the environment and its sustainability is a matter of respect for environmental rights. Therefore, one of the suggestions of this article is to establish efforts related to sustainable development based on environmental justice.
Keywords: Environment, Rights, Environmental Justice, Sustainable Development.
مقدمه
محیط زیست اولین حق انسان است. بدون یک محیط امن، انسان نمی تواند ادعا کند که حقوق دیگری همچون سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی را دارا باشد. محیط زیست به عنوان تمام عوامل خارجی تأثیرگذار بر زندگی و فعالیت جانداران، گیاهان و انسان ها تعریف شده است. پس محیط زیست به هر آنچه در پیرامون ماست و میتواند بر زندگی انسان و غیر انسان تأثیر بگذارد اشاره میکند(1). به عنوان مثال: محیط زیست آقای x دارای درخت، آب، خورشید، هوا، آدمهای دیگر و غیره است. تصور زندگی و وجود آقای x فرضی به حمایت دیگران برای تحقق و شکوفایی انسانیت خود بدین معنی است که در چارچوب اجتماعی به دولت و رابطه نیاز دارد، برای تأمین غذا، پوشاک و اکسیژن به گیاهان نیاز دارد، برای سفر به دریا نیاز دارد و برای انرژی و تعیین ساعت به خورشید نیاز دارد. در اصل انسان نه تنها به محیط زیست خود نیاز دارد بلکه لازم است با عملکردهای آن نیز آشنا باشد(2). همان طور که گفتیم فقط حیات بشر تحت تأثیر محیط زیست قرار نمیگیرد و فقط انسان نیست که در محیط زیست قرار میگیرد و فقط انسان نیست که در محیط زیست حیات دارد، بلکه زندگی جانداران دیگر و گیاهان هم تحت تأثیر فعالیت های پیرامون قرار میگیرند. وقتی انسان ها درختان را قطع کنند حیات گیاهی و جانوری متأثر میشود. مطالعات زیست محیطی همواره وابستگی متقابل ارگانیسمهای زنده و تعامل آنها با محیط را به اثبات رساندهاند(3). بنابراین طرز رفتار با محیط نیاز به توجه فراوان دارد. سؤالات هنجاری که پیش میآیند عبارت است از این که آیا طرز رفتار انسان ها با محیط زیست عادلانه است؟ آیا حیات غیر انسانی (مثلاً جانوران) حقی نسبت به محیط زیست دارند؟ آیا سبک زندگی گذشته و حال شهروندان جهانی برای شهروندان آینده جهان منصفانه است؟ اینها نمونههایی از سؤالات اخلاقی درباره محیط زیست هستند. وقتی اقدام به درک اثر متقابل بین توسعه بشر و محیط زیست نمائیم این سؤالات قهرآمیزتر میشوند.
توسعه و محیط زیست پیشینه توسعه اقتصادی به زحمت بدون تأثیر آن بر محیط زیست رقم خورده است. از جنبه فنی، توسعه به فرآیند تغییر و تحول یا تبدیل اشاره دارد. توسعه گویای بهبود، ترقی و پیشرفت است. از این رو توسعه اقتصادی به مضمون پیشرفت امور یا فعالیت های اقتصادی میباشد. از نظر پژوهشگران توسعه اقتصادی، ابزار و فنون بهبود یافته، لازمه پیشرفت یا ارتقای فعالیت های اقتصادی هستند(4). پیشینه فعالیت های اقتصادی بشر، مسیر عصر کشاورزی، عصر صنعتی و عصر اطلاعات را پشت سر گذاشته است. کشاورزی پیش از تاریخ شامل شکار و تأمین غذا با ابزارهای ساده مثل کج بیل و دشنه یا قمه بود. کشاورزی به واسطه انقلاب علمی و انقلاب صنعتی قرن 17 به یک تجارت علمی تبدیل شد و به صورت صنعت نمایان گشت. ظهور کشاورزی صنعتی نشانه نقطه عطفی در توسعه اقتصادی بود. از این رو زراعت در مقیاس وسیع موجب گردید تا مصرف کود و آفتکشهای مصنوعی، تشکیل دامداری ها در مقیاس بزرگ، مصرف آنتیبیوتیک و هورمون و وابستگی به ماشینآلات به مسائل روز تبدیل شوند(5). در ادامه انقلاب صنعتی که توسعه صنعتی و بخصوص کشاورزی صنعتی را به بارآورد به طرق گوناگون محیط زیست را به طرز زیانباری متأثر ساخته است. توسعه اقتصای نیز پیامدهای زیستمحیطی منفی و زیانباری داشته است(6). ارمغان صنعتی شدن، مصرف بیرویه ذخایر آب بوده است. یعنی آبهای زیرزمینی و آبخیزها سریعتر از آنچه بتوانند احیا شوند به مصرف میرسند. مصرف بیرویه انرژی هم مشخصه توسط اقتصادی است. مثلاً با اشاره خاص به توسعه کشاورزی باید گفت ماشینآلات سنگین کشاورزی به انرژی فراوانی نیاز دارند و انرژی بسیار زیادی صرف تولید کود شیمیایی ازتدار و آفتکشها میشود و حمل و نقل مواد غذایی در مسافتهای طولانی به انرژی زیادی نیاز دارد. اینها همه مضمون آلودگی هوا در اثر مصرف مقدار فراوان سوخت های فسیلی هستند که خود باعث گرم شدن زمین میشود. کشاورزان به واسطه توسعه و پیشرفت فناوری زیستی به مصرف کود شیمایی برای افزایش تولید روی آوردهاند. اثر آن کاهش چشمگیر توانایی خاک در نگه داشتن رطوبت و وابستگی شدید به سیستمهای آبیاری است. آبهای زیرزمینی و سطحی در اثر استفاده از علفکشها و حشرهکشها آلوده شدهاند(7). اثر نهایی این فعالیت های انسانزاد کشاورزی و صنعتی شدن در مقیاس وسیع، تهدید دائمی حیات انسان و جاندارن دیگر است. در این جا طرح این سؤال بجاست؛ آیا عادلانه است انسان ها به اسم توسعه هر طور مایلند با محیط زیست رفتار کنند؟ و دقیقاً همین سؤال است که نیاز به این مطالعه جهت بررسی مساله عدالت زیستمحیطی در برابر دغدغه توسعه پایدار با رجوع خاص به اقتصادهای در حال توسعه را ایجاد کرده است.
نیازهای بشر و عدالت زیستمحیطی انسان به غذا، آب پاک، آموزش، درآمد و سلامتی خوب نیاز دارد. فقر علت ناتوانی در رفع این نیازهای اساسی است. پس فقر تهدیدی برای پایداری حیاب بشر محسوب میشود. حقوق انسانی بشر از همین نیازهای اساسی بشر مشتق شدهاند. به عبارتی انسان از حق خوراک، آب، آموزش، سلامت و غیره برخوردار است. فقدان هریک از آنها میتواند واکنشهای زنجیرهای منفیای را به وجود بیاورد. به عنوان مثال کمبود غذا دستگاه ایمنی بدن انسان را ضعیف میکند، ضعف دستگاه ایمنی باعث سوءتغذیه میشود، سوءتغذیه در را به روی حمله بیماریها و ناخوشیها باز میکند(8). نیازهای بشر به غذا، مسکن، پوشاک، در هر نظام اجتماعی-سیاسی و اقتصادی وجود دارند. پس حق نیازهای اساسی حیات که شاخص حقوق بشر است، جهان شمول و سلب نشدنی است. بنابراین صحبت راجع به حق بر محیط زیست، یکسان نگری یا برابری زیستمحیطی و عدالت زیستمحیطی منطقی است و پدیده عدالت زیستمحیطی یعنی رفتار منصفانه و مشارکت معنیدار تمام انسان ها صرفنظر از نژاد، رنگ، جنس، ملیت یا درآمدشان با احترام به توسعه و اجرای قوانین، مقررات و حقوق محیط زیست(9). بنابراین حق بر محیط زیست یک ضرورت انکار نشدنی است. به گفته پژوهشگران، عدالت زیستمحیطی با تحول اجتماعی به سوی رفع نیازهای اساسی بشر و ارتقای کیفیت زندگی انسان ها و به عبارت دیگر کیفیت آموزش، مراقبت های بهداشتی، مسکن، حقوق بشر، حفاظت از محیط زیست و دمکراسی ارتباط دارد(10). دیوید اشلوسبرگ[5] از طریق تحلیل تعاریف و مفاهیم گوناگون عدالت زیستمحیطی چهار موضوع اصلی در مقوله عدالت زیستمحیطی را به شرح زیر معرفی می کند: 1) توزیع برابر نگرانه خطرات و مزایای زیستمحیطی؛ 2) مشارکت منصفانه و معنادار در روند تصمیمسازی زیستمحیطی 3) بازشناسی سبک زندگی اجتماعی، دانش محلی و اختلاف فرهنگی؛ و 4) توانمندی اجتماعات و افراد برای انجام کار و شکوفا شدن در جامعه. بنابراین عدالت زیستمحیطی جستاری برای رفتار منصفانه در دو سطح به هم مرتبط است: رفتار منصفانه انسان ها و رفتار منصفانه محیط زیست(11). مردم برای احقاق حق خود نسبت به ضروریات اساسی زندگی به محیطی توانبخش نیاز دارند. مثلاً کار منصفانهای که آقای x باید انجام دهد، ایجاد محیطی توانبخش برای دیگران است تا بتوانند از حقوق خود برخوردار شوند و دیگران نیز باید این کار او را جبران کنند. محیط آقای X شامل محل زندگی، کار، بازی و یادگیری و مانند اینهاست. بالعکس آنچه در حق بر محیط زیست منصفانه است، این که همه از جمله آقای X از محیط زیست حفاظت کنند و آن را سالم و ایمن نگه دارند. بویان بریانت[6] در مورد با دغدغهاش از نظر درک شایسته عدالت زیستمحیطی اظهار داشته، وقتی مردم حداکثر قابلیت خود را محقق سازند، به عدالت زیستمحیطی خدمت کردهاند. بویژه آن که عدالت زیستمحیطی رابطه درست بین بشر و کره خاکی است(12). محور توجه عدالت زیستمحیطی انسان ها و سایر مخلوقات آسیبپذیر هستند که در معرض خطر فعالیتهای مخرب و آزمندانه انسان قرار دارند. عدالت زیستمحیطی که از نقطه نظر اخلاقیات یک اخلاق الزاماً انسانمحور است، خواستار پیشبرد رفاه بشر و یکساننگری اجتماعی است که در عین حال گونههای در معرض خطر و سلامت محیط زیست را کماهمیت نمیشمرد(13). طرفداران عدالت زیستمحیطی طی پیشنهادی جهت تضمین حق برابر نسبت به محیط زیست درصدد جبران توزیع نابرابر بار زیستمحیطی برآمدهاند. بارهای زیست محیطی که میتوانند از محقق شدن قابلیت های مردم بازداری کنند، شامل آلودگی ها، صنایع و تاسیسات و جرائم صنعتی هستند(14). از این رو آنچه بیعدالتی زیستمحیطی محسوب میشود چند علت دارد. علت اصلی در میان علت های بیعدالتی زیستمحیطی ایجاد تغییرات غیرقانونی در زمین، آب، انرژی و هواست. مثلاً زمانی که بدون تبعیض با سوء استفاده کنندگان از زمین، آب، انرژی و هوا برخورد نشود نه تنها حیات وحش بلکه حیات بشر نیز مبتلا به عواقب آن میشود. در همین راستا جنگلزدایی بسیار وسیع به نام توسعه بشر، خسارت غیرقابل محاسبهای را به منابع طبیعی جهان وارد کرده است (15). پیشرفت های صنعتی همواره حقوق زیستمحیطی ساکنان اولیه سراسر دنیا را تهدید میکنند. حیات آبی هم از برخورد بدون تبعیض با بهره برداران آبها در امان نمانده است. اجتماعات ساحل نشینان سراسر دنیا برای امرار معاش و حمل و نقل و غیره وابسته به آب هستند. بالاخص ماهیگری منبع درآمد واقعی اجتماعات ساحل نشینان است. پس اگر انسان ها با احترام با آب رفتار نکنند، حق امرار معاش عدهای از مردم در معرض خطر قرار میگیرد. تغییر انرژی و تغییرات آب و هوا نیز به علل یاد شده بیعدالتی زیستمحیطی شباهت دارد. مثلاً سوزاندن بنزین و اکتشاف سوخت فسیلی سهم بسزایی در انحطاط محیط زیست بسیاری از نقاط جهان داشته است. مناطقی همچون خلیج فارس و یا منطقه خزر و همچنین دلتای نیجر در کشور نیجریه از نعمت نفت خام برخوردار میباشند. اما امروزه به نظر میرسد شهروندان بومی و مقیم در اکثر مناطق اکتشاف نفت خام با بیعدالتی زیستمحیطی مواجه شده باشند. تغییر همزمان زمین، آب، انرژی و هوا، انحطاط زیستمحیطی و بیعدالتی توأم با آن را به ارمغان آورده است(16). از علل دیگر، قصور دولت ها در تدوین سیاست ها و مقررات دولتی مسئولانه و جوابگویانه نیز به عنوان یک علت بیعدالتی زیستمحیطی شناخته شده است. عدم به رسمیت شناختن حقوق دیگران نسبت به محیط زیست پاک، ایمن و سالم نیز به کوتاهی دولت ها به خصوص در کشورهای در حال توسعه در امر محققسازی نیاز به سیاست ها و مقررات اندیشورانه دولتی درخصوص آلودگی زیستمحیطی نسبت داده شده است. طرز فکر کشورهای در حال توسعه که بیعدالتی زیستمحیطی در آنها ظاهراً متعارف است، این است که دولت ها باید صبر کنند تا آلودگی زیستمحیطی ایجاد شود بعد به دنبال راهکاری برای رفع آن بگردند. نژادپرستی نهادینه شده هم عدالت زیستمحیطی را تهدید میکند. گرایش به پستتر دانستن محیط زیست یا منطقه عدهای از مردم نسبت به عدهای دیگر نیز باعث بیعدالتی میشود. حقیقت این است که قشر فقیر دنیا عمدتاً در اجتماعات سیاهپوست یافت میشود. پس گرایش فکری این است که اجتماعات سیاه محلی برای محیط زیست کثیف و آلوده میباشند. همین مساله توجیه میکند که چرا اجتماعات سیاهپوست در سراسر دنیا مکانی در دسترس برای دفع زائدات میباشند. و از آن جا که اجتماعات (یا نژادهای) فقیر فاقد منافع و قدرت لازم برای مبارزه با اجتماعات یا نژادهای پیشرفته صنعتی هستند تسلیم سرنوشت میشوند. نژادپرستی زیستمحیطی که خواهان قطبی کردن جهان و خلق اجتماعات جدید یعنی اجتماع زیستمحیطی پستتر و اجتماع زیستمحیطی برتر است باعث بیعدالتی زیستمحیطی میشود. از آن چه گفته شد این واقعیت استنباط میشود که همه از میزان برابر حفاظت در برابر خطرات زیستمحیطی و سلامتی برخوردار نمیباشند و در سطح دیگر بیعدالتی، همه دسترسی برابر به روند تصمیمگیری جهت برخوردای از محیط سالم ندارند. (17) همین مسئله در سطح روابط بینالملل مشهود است. رابطه بین کشورهای توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه از نظر رفتار با محیط زیست جهانی گویای نابرابری و بیعدالتی زیستمحیطی میباشد. اقتصادهای پیشرفته یا پیشرفته صنعتی، بدترین آلایندههای محیط زیست هستند. اقتصادهای پیشرفته با احترام نسبت به محیط زیست کشورهای روبه توسعه رفتار نمیکنند چرا که زائدات صنعتی سمی اغلب به سایتهای زباله در کشورهای روبه توسعه راه پیدا میکنند.
توسعه پایدار و بیعدالتی زیستمحیطی پدیدههای توسعه پایدار و عدالت زیستمحیطی طی جستار رشد و ترقی در اقتصادهای روبه توسعه وارد صحنه بازی میشوند. توسعه پایدار یعنی برطرف ساختن نیازهای اقتصادی، زیستمحیطی و اجتماعی- سیاسی نسل حاضر بدون به خطر انداختن نسلهای آینده(18). توسعه پایدار پدیده واحدی است که بعدی سهگانه دارد: از یک بعد اجتماعی-سیاسی ، از بعد دوم اقتصادی (پایداری اقتصادی) و از بعد سوم زیستمحیطی (پایداری زیستمحیطی) میباشد. اما این سه بعد توسعه پایدار به شکل یک کلاف در هم پیچیده با هم در ارتباط هستند. پس قراردادن این عرصههای توسعه پایدار در محفظههای نفوذناپذیر تقریباً دشوار میشود. به عنوان مثال فعالیت های اجتماعی-سیاسی (مثلاً جنگ) روی فعالیت اقتصادی تأثیرگذار هستند (مثلاً بودجه زمان جنگ) و همچنین محیط زیست را تحت تأثیر قرار میدهند (استفاده سنگین از سلاحهایی که باعث تخریب محیط میشوند). توسعه پایدار با این مضمون که مصرف منابع باید به روشی باشد که در کوتاه زمان تمام نشوند، این گونه به ذهن متبادر می شود. مثلاً سؤالی را که در مورد منطقه غرب آسیا مطرح میکنیم اینکه غرب آسیا و خاورمیانه چه سهمی در تلاش های جهانی به سوی مصرف پایدار منابع طبیعی داشته است؟ و اگر هدف توسعه پایدار رفع نیازهای مردم و در عین حال حفظ جامعیت محیط زیست است؛ آیا بیشتر کشورهای خاورمیانه در امتحان توسعه پایدار قبول میشوند؟ جواب این سؤالات مضامینی را برای پایداری توسعه و عدالت زیستمحیطی در این منطقه در بردارد(19). بدون شک منطقه غرب آسیا از نعمت منابع طبیعی برخوردار است: مثلاً اراضی قابل کشت پهناور، رودخانهها و مواد معدنی و غیره. نیازی به گفتن نیست که این منطقه در کنار قاره دنیا، آفریقا پرنعمتترین مناطق محسوب می شوند اما جایگاه فقر جانکاه، بدبختی تصورنشدنی، و انحطاط زیستمحیطی بیسابقه هم در این مناطق هست(20). عدالت زیست محیطی در مناطق غنی همچون افریقا یک خلا بزرگ محسوب می شود و می توان گفت: محیط زیست آفریقا حامی عدالت زیستمحیطی نیست. حقوق زیستمحیطی یک فرد معمولی آفریقایی- مثلاً حق غذا، آب پاک، و محیط زیست سالم همواره به واسطه عدم آموزش زیستمحیطی که شالودهاش اختلاقیات زیستمحیطی میباشد، تهدید میشود. توسعه پایدار که ضامن این حقوق است براساس روشنگری درخور درباره جایگاه محیط زیست در حیاط بشر پایهگذاری شده است. انسان ها هرکدام در مکانی (در محیط زیست) متولد میشوند؛ در محیط پرورش مییابند؛ و اعتقادات و ارزشهایشان تحت تأثیر رابطه با اطرافیان (محیط زیست) قرار میگیرند. کوتاهی انسان ها در رفتار احترامآمیز به محیط زیست باعث بروز بحران غذا، سیلاب، و تهدید حیات بشر و حیات وحش میشود. مثلاً در مورد حیات وحش میتوان گفت تعداد بیشماری از پرندگان، جانوران و گیاهان در لیست گونههای در معرض خطر جا گرفتهاند. در سراسر دنیا بیشتر حیات وحش و زیباترین منابع طبیعی کره زمین به نام توسعه و پیشرفت کنار گذاشته شدهاند. و بسیاری از جانوران به دلیل از دست دادن زیستگاه طبیعی خود رو به مرگ هستند. از بین رفتن حیات وحش در فقر هستی بشر سهم دارد. زنجیره اکوسیستم (بوم سازگان) که حیات بشر را حفظ میکند هربار که گونه خاصی در طبیعت منقرض گردد، پاره میشود. امروزه این نوع نگاه به عدالت زیست محیطی نوعی مشکل و محدودیت تلقی می گردد که بهترین رهیافت برای این مهم بین المللی کردن حفاظت و احترام به محیط زیست است(21).به هر ترتیب برای رسیدن به عدالت زیست محیطی، تغییر اساسی در جهان بینی ما ضروری است وبایستی تاثیر مثبت تغییر به حدی باشد که اجتماعات بشری را به چالش بکشد تا دیدگاه جامع تری از امور را درک کنند(22). عدالت زیست محیطی در یک چشم انداز برای عدالت گسترده تر تعبیه شده و تلاش برای ارتقای عدالت اقتصادی و قدرت سیاسی به معنای به حاشیه کشیدن عدالت زیست محیطی نیست(23).
نتیجهگیری از مطالب یاد شده پیداست که جستار عدالت جهانی نمیتواند ضرورت توجه جهانیان به محیط زیست را نادیده بگیرد. بقای انسان ها و بقای جمعی ملتها تابع وجود محیط زیست پاک، سالم و ایمن است. اقتصادهای روبه توسعه که اکثراً کشورهای آفریقایی و البته برخی کشورهای آسیایی نیز هستند نمونه عالی تجربه انحطاط و بیعدالتی زیستمحیطی میباشند. دولتها، بخصوص در کشورهای روبه توسعه، باید نظام منصفانه، نافذ و کارآمد و قابل دسترسی عدالت را باتوجه به چگونگی استفاده از محیط زیست برقرار کنند. قاره آفریقا سرشا از انواع زیست توده، خورشیدی، بادی و زمینگرمایی انرژی است که هنوز برای توسعه دوستانه برای محیط زیست به طور کامل در دسترس قرار نگرفتهاند. کشورهای غنی از نفت مثل ایران، نیجریه و برخی کشورهای عربی باید برنامههای توسعه پایدار انرژی را طراحی و اجرا کنند که قادر به مبارزه با خسارت وارد شده به کره زمین از طریق اکتشاف و مصرف دائمی سوخت فسیلی باشند. در سطح روابط بین کشورها نشان دادن نگرانی جهانی در مورد بیعدالتی زیستمحیطی با اهمیت تلقی میشود. تبعیض زیستمحیطی از جمله موارد نابرابری زیستمحیطی است که هیچکدام به نفع محیط زیست جهانی نیستند. احترام به محیط زیست لازمه توسعه پایدار است. بشر باید بداند که منابع طبیعی منابعی بیحد و حصر و نامحدود نیستند. برای ارتقای رفاه بشر لازم است آگاهانه به سلامت کره زمین توجه داشته باشیم. مخصوصاً با در نظر گرفتن ناهمخوانی بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه باید گفت این کشورها همواره باید به دنبال چارهجویی و جبران نابرابریهای سیاسی، اقتصادی فراگیر موجود و بیعدالتی زیستمحیطی همراه آنها باشند. همچنین بیتناسبی فعلی توسعه (به نفع اقتصادهای پیشرفته) و هزینه بیتناسب آن (به حساب اقتصادهای روبه توسعه) به خودی خود در میزان بالاتر خسارات و آسیب های زیستمحیطی سهم دارد. به علاوه بخشی از هزینههای فعالیت های اقتصادی که باعث انحطاط محیط زیست مثلاً گرم شدن زمین میشوند، نه فقط بر اشخاص (یا ملت های) دخیل در فعالیت های اقتصادی پیشرفته (آلایندههای اصلی) بلکه بر اشخاص ساکن در اقتصادهای توسعه نیافته تحمیل میشوند. مطالب بالا بدین مضمون هستند که ما با نیاز به شناخت جهانی مواجه هستیم. تلاش برای توسعه پایدار باید براساس عدالت زیستمحیطی پایهگذاری شود. در این راستا سعادت جهانیان زمانی دست یافتنی است که کشورها تفاهم داشته باشند که پایداری محیط زیست پیوندی جدانشدنی با ضرورت احترام به حقوق زیستمحیطی سایرین دارد. محیط زیست پاک یکی از حقوق بشری است و بیعدالتی در حق یک نفر یعنی بیعدالتی در حق همه و همچنین بیعدالتی در حق هر بخش از محیط زیست یعنی بیعدالتی در حق محیط زیست جهانی که این محور اصلی و مرز بین عدالت و بی عدالتی زیست محیطی است.
Reference
[1]- استادیار گروه حقوق دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه اراک، اراک، ایران. *(مسوول مکاتبات) [2]- مدرس گروه حقوق محیط زیست، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقبقات، تهران، ایران. [3]- Assistant Professor, Department of Law, Faculty Economic & Administrative Sciences, Arak University, Arak, Iran. *(Corresponding Author) [4]- Lecturer in Environmental Law, Islamic Azad University, Science and Research Branch, Tehran, Iran. [5]- David Schlosberg [6]- Buyan Bryant | ||||||||
مراجع | ||||||||
| ||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,510 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 402 |